كودكان دلبندم پري ناز و پارسا
سلام اين وبلاگ را تقديم مي كنم به دختر نازم پري ناز و پسر گلم پارسا تا در آينده بدونند كه ماماني و
بابايي چقدر دوستشون داشتند
با تمام وجودم دوستتون داريم
همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است
چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟فرشته ای فقط در قالب یک انسان
فقط ساده می توانم بگویم تولدت مبارک ❤
امروز روز تولدتوست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم
که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . .
تولدت مبارک❤
ای زیبا ترین ترانه ی هستی ، بدان که شب میلادت
برایم ارمغان خوبی ها و زیبایی هاست
پس ای سر کرده ی خوبی ها میلادت مبارک . . .❤
دخترم پري ناز در تاريخ 21 مرداد 1385 از طرف خداي مهربان به ما بخشيده شد.
در روز شنبه ماه رجب ساعت 10:10 دقيقه به ما هديه شد.
وزن تولد :3 كيلو قد:52 دور سر:35.5
از خداوند بزرگ به خاطر اين موهبت بزرگش سپاسگزارم.
هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی
بهانه زندگیم تولدت مبارک . . .❤
پسر گلم پارسا در تاريخ 7 ارديبهشت 1390 به دنيا آمد.
در روز چهارشنبه ماه جمادي الثاني ساعت 9:10 قدم روي چشم ما گذاشت.
وزن تولد:3050گرم قد:51 دور سر:35
هر دو تا به زندگی ما خوش اومدن عاشقونه دوستشون دارم از خودم هم بیشتر
از خدای بزرگ می خوام صحیح و سالم برامون نگهشون داره الهی آمین
من فكر مي كنم مادر و پدري كه عشق رو تجربه نكردن نمي تونن به بچه شون هم عشق واقعي رو بدن. در ظاهر مي تونن خيلي فداكار و ايثارگر و عاشق بچه به نظر بيان ولي در واقع محبتشون سراسر خودخواهيه.
اينجوري مي شه كه عشقشون به بچه بي قيد و شرط نيست. تا ابد تا بچه بياد تكون بخوره مي گن منكه اينكار رو كردم برات!
تا بچه برخلاف ميلشون عمل كنه: اينه دستمزد فداكاريام!!!!!!!!!!!!
بعدش هم بچه براشون مي شه تكيه گاه. مي شه تنها كس زندگيشون. اينه كه مثل سريش مي چسبن به بچه و بچه طفلك رو تباه مي كنن.
پس اين عشق نيست خودخواهيه!!!
ما سعی کردم با محبت و عشقم به فرزندانمان بفهمانيم که دوستشان داريم و عاشقونه براشون زحمت می کشيم
پري نازم مي ره پيش دبستاني و كلي شعر ياد گرفته چند تا از شعراشو مي ذارم اينجا:
پائیزه
پائیزه و پائیزه، برگ از درخت میریزه، هوا شده کمی سرد، روی زمین پر از برگ، ابر سفید و سیاه، رو آسمونو پوشید،دسته دسته کلاغا، میرن به سوی باغا، همه میگن یک صدا، قار و قار و قار و قار
الاکلنگ
الاکلنگ و تیشه، بچه که بد نمیشه، کوچولوی مهد کودک، که بی ادب نمیشه، چقدر قشنگه والا، سالم باشه ایشاله، اگه که خوب باشی، همگی میگن ماشاله، اگه که خوب باشی، همگی میگن ماشاله
شیطون زشت ناقلا
شیطون زشت ناقلا، یه دم داره به این هوا، گول میزنه بچه ها رو، چجوری بیرونش کنیم؟، از خودمون دورش کنیم؟، دمش رو پیدا میکنیم، اعوذ به لله میکنیم، دمش رو پیدا میکنیم، اغوذ به الله میکنیم
نمی دونی، نمی دونی وقتی چشمات پر خوابه،
به چه رنگه، به چه حاله
مثل یک جام شرابه
نمی دونی ، نمی دونی که چه رنگه ، چه قشنگه ، رنگ آفتاب بهاره ،
مثل یک جام بلوره شایدم چشمه ی نوره
مثل یک جام شرابهنمی دونی که دل من توی اون چشمای شوخت،
روی اون برکه ی آروم یه حبابه یه حبابه
مثل یک جام شرابه
نمی دونی و به جز من دگری هم نمی دونه ،
که یه دنیا توی اون چشم سیاهه
هرکی گفته ، هرکی می گه ،
همه حرفه تو رو می خواد بفریبه
(جز دل من که پر از عشق و جنونه)2 حرف اون چشم سیاهو
دل دیگه نمی دونه چشم دیگه نمی خونه
می خوام چندتا نصیحت کنمتون شاید بتونه بهتون کمک کنه :
عزیزانم شاید یه روزی نتونید چیزی که دوست دارید رو داشته باشید
اما میتونید چیزایی که دارید رو دوست داشته باشید و ازشون لذت
ببرید .
اگه یه روزی خدایی نکرده به یه مشکل بزرگ برخوردید هیچوقت پیش
خودتون نگویید من یه مشکل بزرگ دارم به مشکلتان بگویید که من یه
خدای بزرگ دارممم.
هرچیزی که می خواهید به خدای خودتان بگویید اگه بهت داد که
نعمته اگه نداد حکمته . اما اگه به بنده ناشایست خدا بگی اگه بده
میشه منت نده میشه ذلت .
اگه خدایی نکرده یه روزی زمین خوردید وقتی بزرگ و عزیزید که دوباره بلند شید.
عمرو وقت و انرژی خودتونو نگذارید برای اینکه دنبال خوشبختی
بگردید خوشبختی نزدیک شماست همین الان شما خوشبختید !!!
هم پدر و مادر خوب دارید و هم خدایی مهربان.
با کسانی ارتباط داشته باشید که دل بزرگی داشته باشن چون اگه
دلشون کوچیک باشه و شما بخواهید تو دلشون جا بشید باید همون اندازه خودتونو کوچیک کنید .....
و آخریشم با کلام حضرت علی تموم می کنم دنيا دو روز است يک روز با تو و روز ديگر عليه تو روزي که با توست مغرور مشو و روزي که
عليه توست نااميد مگرد زيرا هر دو پايان پذيرند.
وجود تو تنها هدیه گرانبهایی بود که خداوند من را لایق آن دانست
و هدیه من به تو نازنین قلب عاشقی است که فقط برای تو میتپد
عاشقانه و صادقانه دوستت دارم
پري ناز و پارساي گلم واسه شماها چه آرزوهایی که در سر دارم
فرزندانم همه ی زندگیمو به پای شما میذارم
پري نازم کاشکی از سایه ی غم همیشه آزاد باشی
پارسا جان دل من میخواد که تو عشق مثل فرهاد باشی
فرزندانم تمام دنیا را برای شما میخوام
شماها نور چشم منيد خنده ی لبهاي منيد
دلبندانم برای هر غمی شما تسکینم هستيد
همه ی آرزوهامو در شماها می بینم
همه ی دلخوشی پدر شماييد
همه ي عشق مادر شماييد
طپش قلب مادر از عشق شما بوده هر دم
رو به در گاه خدا واستون دعا ها کردم
کاش همیشه شما رو در شادی و خوشحالی ببینم
پارسا جان روز دامادی تو برا پدر خیلی شیرینه
پري نازم با چه عشقی مادرت سفره ی عقدت رو مي چينه
اینو همیشه به یاد داشته باشيد كه بابا و ماماني هميشه پيشتونند و تكيه گاه محكمي براي شما هستند.
بدو بدو غذاهای خوشمزه
پری ناز و پارسا خیلی بد غذا هستند و غذا را باید به زور بهشون بدم
فکر می کردم پارسا دیگه مثل پری ناز نمیشه ولی اینم همونجوریه
عزیز دلم ماشالا داری بزرگ میشی یادش یخیر روزایه اول که به دنیا اومده بودی
چقدر کوچولو و ریزه میزه بودی تا یه مدت کار من گریه کردن بود نگات که
می کردم گریه ام می گرفت نگران بودم و همش می گفتم چه جوری بزرگش
می کنم کی بزرگ میشه اگه بلایی سرش بیاد چیکار کنم خیلی وقتا هم می
گفتم یعنی از اینکه بچه ماست خوشحاله با گریه کردنت منم شروع می کردم
به گریه کردن خوابم که بودی صورت معصومت خیره میشدم اشک چشام
سرازیر میشد بابایی می گفت الان که گریه نمی کنه برا چی گریه می کنی
بهش می گفتم صورتشو نگاه کن ببین چقدر معصومه بابایی کلی سر به
سرم می ذاشت يه روز هم همين طور كه نگات مي كردم حس كردم چشات
نمي بينه وحشت زده شدم جلوي نور بردمت ولي هر كار كه كردم هيچ عكس
العملي از خودت نشون ندادي به چشاي قشنگ و طوسي رنگت خيره شدم و
شروع كردم به گريه كردن و از خدا مي خواستم چشماتو بهت بده تا اين كه
بابايي اومد وقتي حال خراب منو ديد يك چراغ اورد و جلوي تو گرفت تو هم با
حركت نور چشاتو حركت مي دادي . واي خداي من ممنونم و يك نفس راحت
كشيدم و بابايي هم كلي به من خنديد به من مي گفت از بس نگاش مي
كني براش عيب درست مي كني . وقتي دنيا اومدي مامانم همه كاراتو مي
كرد و تا 18روز هم كاراتو همشو مامان بزرگ كرد وقتي مي خواست بره تازه
پنپرس كردن و شستن تورو ياد گرفتم .حتي تا 4 ماهگي اون تو رو حموم مي
برد .دستش درد نكنه از وقتي كه رفت كار من خيلي زياد شد.مامانی رفت
خونشون منم احساس مسئو لیتم بیشتر شد.
بعدش اینقد بهت وابسته شدم
که حاضر نبودم و نیستم برای چند ساعت هم که شده پیش کسی بذارمت
خيلي روت حساسم. الانشم خیلیا حتی دکتر خودت بهم میگن که خیلی
حساسیت نشون میدی سر غذا خوردنش یا خوابیدنش .
کوچیکتر که بودی
همش می گفتم خدا یا کی پري ناز می شینه بعد از اینکه نشستی می گفتم
کی راه میره کی حرف میزنه و خدا را هزار مرتبه شکر الان هم شیرین زبونی
می کنی و زبون می ریزی هيچ وقت تنها خودت نمیگيری بخوابی و مامارو
اذیت میکنی خيلي وابسته به من شدي . می شینی بازی میکنی برا خودت
نقاشی می کشی شیطونی می کنی
همه دوستت دارند چون به قدري خانومي كه حد نداره خيلي خوشحالم كه دختر ملوسي مثل تو دارم
يادم مياد دوساله بودي كه يكروز كه داشتم برات كتاب هايدي رو مي خوندم خودت شروع كردي به ادامه ي خواندن قصه . واي خداي من باورم نميشه پري نازم داره كتاب مي خونه حتي مي دونستي توي هر صفحهچي رو بخوني آفرين به دختر باهوشم
وقتي فهميدي ماماني بارداره با اين كه 4 سال بيشتر نداشتي مثل ادم بزرگا مواظبم بودي و روز شماري مي كردي تا ني ني را ببيني
هر وقت دكتر مي رفتم با من مي اومدي تا صداي قلب ني ني رو بشنوي و كلي ذوق مي كردي
سلام نفسم یه خبر برات دارم نی نی کوچولومون به سلامتی به دنیا اومد.
تولد داداشيت مبارک باشه . خدا بهمون ببخشه و حفظش کنه برامون .البته هر دو تاتون رو.
وقتي داداشي دنيا اومد اسمش رو تو انتخاب كردي گفتي پارسا به پري ناز مياد و خيلي دوستش داري .
اونم خيلي دوستت داره خدا هر دوي شما رو در كنار پدرتان و خانواده ام
برايمان نگه دارد.
الان هم پارسا خيلي دوستت داره وقتي مي ري پيش دبستاني كلي بي تابي مي كنه تا برگردي . خوشحالم كه خواهر برادر مهرباني هستيد.
مبارکه مبارکه مبارک
تورا من دوست می دارم نه قدر آب دریاها
که روزی خشک می گردند شوند بیچاره ماهیها
تو را من دوست می دارم نه قدر غنچه و گلها
که روزی پرپر می شوند بر آرد آه از دلها
تو را من دوست می دارم به قدر کهکشان و ماه و انجم ها
که جاویدان بماند عشق من تا بودن آنها
دوستتون دارم