پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 2 روز سن داره

شیرین عسل مامان

کاریکلماتور

1391/3/9 15:39
نویسنده : شیوا
360 بازدید
اشتراک گذاری

1_عجب زمانه اي، شير ها پاکتي اند، پلنگ ها صورتي اند، قهرمانان دوپينگي اند و عشق ها ساعتي!

  2_حالم را به هم نزن، غم هايم به تازگي ته نشين شده است.

  3_خاطره جايي براي « رويا» باقي نگذاشت.

  4_دهانم پُر از حرف است، حيف با دهان پُر نبايد سخن گفت.

  5_ آن قدر بي سواد بود که ستون هاي افقي و عمودي جدول به ريشش خنديدند.

  6_ آن هایی که با وعده دلخوشند , نبايد از آينده بيمناک شوند.

  7_ اگر تمام گل هاي دنيا را هم به پايش بريزم باز هم کم است، چون پاهاش خيلي بو ميده!

 بقیه در ادامه مطلب

  8_ هميشه قبل از خودم شستم خبردار مي شود.

  9_ لوازم آرايش به لوازم جادويي تغيير نام داد.

  10_کسي که از واقعيت ها بهره مي گيرد رباخوار نيست.

  11_پرنده پس از فرار از قفس، از بهار نشان لياقت گرفت.

  12_قلمي که مغز ندارد، حتما آبرويت را خواهد برد.

  13_آرايشگر به قدري سرم را سرسري تراشيد که نتوانستم سري توي سرها در بياورم.

  14_ خودروها تکامل پيدا کرده اند؛ اما خيلي از آدم ها هنوز انسان نشده اند.

  15_ بعضي از خانم ها از ترس پيري پا به «سن» نمي گذارند.

  16_ بعضي ها براي سربلندي ديگران تا کمر خم مي شوند.

  17_ هر وقت او را مي بينم کمي مکث مي کنم، مثل ويرگول.

  18_ شايد بهترين راه براي حفظ آثار باستاني، همچنان در زير خاک بودن آن ها باشد.

  19_ تمام زندگي ام قسطي است، اما گوشم بدهکار نيست.

  20_ بي صداترين «تار» را عنکبوت مي نوازد.

  21_ اين روز ها به هرکي «بال و پر» بدهيد «دُم» در مي آورد.

  22_ برخي خانم ها، مانع تمرکز سرمايه همسرشان مي شوند

  23_ تفاوت ديد من و تو در نمره عينکمان است.

  24_  خوش به حال فقير که يک حرف از غني بيشتر دارد.

  25_شايد تبر همان قند شکن رستم باشد.

  26_وقتي «رُخ»ت مرا کيش داد «مات» نگاهت شدم.

  27_عشق راهي است هموار اما بعضي ها در اين راه ليز مي خورند.

  28_برای اینکه هم رنگ جماعت شود ,  جماعت را رنگ می کرد.

  29_ از ماجراي عشقمان، موهايم روسفيد بيرون آمدند.

  30_خيلي سخت است هم روي قولت بايستي و هم زير پا نگذاري اش.

  31_ بشقاب فقير گرسنه تر از صاحبش است.

  32_سخنران خوب کسي است که بعد از سخنراني با نوک پا از سالن خارج شود تا مخاطبان بيدار نشوند.

  33_ برای مردها زندگی «جاری» است و برای زن ها , همسر برادر شوهر.

  34_ باز هم فراموش کردم فراموشش کنم.

  35_ قلم پاچه خوار نوکش همیشه چرب است.

  36_ بعضی ها راه راست را به سوی خود کج می کنند.

  37_ تنها لذتی که نمی توانی با دیگران قسمتش کنی , تنهایی است.

  38_ شاید کشمش همان انگور بازنشسته باشد.

 

  39_ بعضي از آدم ها درظلمات انديشه خود غرق مي شوند.

 

  40_ آن قدر دست روي دست گذاشت که پا روي دمش گذاشتند.

 

  41_ نشر اکاذيب يعني ستايش مديران نالايق.

 

  42_ گاهي اوقات «کليه» امورم درد مي کند.

 

  43_ اگر حرف مفت را مي خريدند خيلي ها ميلياردر بودند.

44_ بعضي ها خط لبشان نستعليق است.

  45_ حتي موهايم هم مي دانند که پايان شب سيه سپيد است.

  46_آن قدر گفتند شتر ديدي نديدي که بالاخره کور شد.

  47_ نيامدي نگاهم دست خالي برگشت.

  48_ بعضي از نگاه ها صداي قشنگي دارند.

  49_ همه انسان ها برابرند اما بعضي ها برابرترند.

  50_ بهترين راه براي آب شدن برفک تلويزيون، از برق کشيدن آن است.

  51_ بهترين بازي زندگي اش زبان بازي بود.

  52_ خدايا، يارانه را از ما بگير اما يار را نه.

  53_ شايد با « ارز » معذرت مشکل تورم حل شود.

  54_ به علت خالي بودن جيب مردم، جيب برها شاکي شدند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)