شعرهای کودکانه
حسني ما يه بره داشت
بره شو خيلي دوست مي داشت
برهء چاق توپولي، زبر و زرنگ و توقولي
دس كوچولو، پا كوچولو، پشم تنش كرك هلو
خودش سفيد سمش سيا، سرو كاكلش رنگ حنا
بچه هاي اينور ده، اونور ده، پايين ده، بالاي ده
همگي باهاش دوست بودن
صبح كه ميشد از خونه در مي اومدن
دورو برش جمع مي شدن،
پشمهاشو شونه مي زدن
یک دو سه چهار پنچ شیش
همه با هم پیش
به سوی فردایی
خوب و بهتر پیش.
میخواند ما را بانگی دلنشین
میگوید ما را غافل منشین
یک دو سه چهار پنچ شیش پیش.
۲
خورشید خندید
صبح شده باز
پاشو پاشو
کودک ناز
کی میرقصه
حاجی فیروز
کی میخنده
عمو نوروز
چلهچلهها برمیگردن
مژده میدن عید نوروز.
۳
سوار اسب زردم
میچرخم و میگردم
چرخ و فلک تند میره
بالا و پایین میره
آخ داره میره حالا پایین
میرسه یواش به زمین
اما به سوی هوا دوباره میره بالا.
۴
تو که ماه بلند آسمونی
منم ستاره میشم دورتُ میگیرم
اگه ستاره بشی دورمُ بگیری
منم ابر میشم روتُ میگیرم
اگه ابر بشی رومُ بگیری
منم بارون میشم چیک چیک میبارم
اگه بارون بشی چیک چیک بباری
منم سبزه میشم سر در میآرم
تو که سبزه میشی سر در میاری
منم گل میشم و پهلوت میشم
تو که گل میشی و پلهوم میشینی
منم بلبل میشم چهچه میخونم.
۵
ترن را ببین
از پشت پنجره که نشستی گوش کن
میزنه سوت بلندی چنین…
ترن تند میره
از توی تونل الان میآد بیرون
تو سرپایینی سرعت میگیره…
ترن درازه
دودش هوا میره تا بالای ابرا
مثل اسب سیاهی میتازه…
۶
ای زنبور طلایی
نیش میزنی بلایی
پاشو پاشو بهاره
گل وا شده دوباره.
کندو داری تو صحرا
سر میزنی به هر جا
پاشو پاشو بهاره
عسل بساز دوباره.
۷
توپ سفیدم قشنگی و نازی
حالا من میخوام برم به بازی
بازی چه خوبه با بچههای خوب
بازی میکنیم با یه دونه توپ
چون پرت میکنم توپ سفیدم را
از جا میپره میره تو هوا
قل قل میخوره تو زمین ورزش
یک و دو و سه و چهار و پنچ و شش.
۸
یه روز یه آقا خرگوشه
رسید به یه بچه موشه
موشه دوید تو سوراخ
خرگوشه گفت آخ
«وایسا وایسا کارت دارم
من خرگوشه بیآزارم
بیا از سوراخت بیرون
نمیخوای مهمون»
یواش موشه اومد بیرون
یه نگاهی کرد به مهمون
دید که گوشاش درازه
دهنش بازه
«شاید میخواد بخورتم
یا با خودش ببرتم
پس میرم پیش مامانم
آنجا میمانم»
مادر موشه عاقل بود
زنی باهوش و کامل بود
یه نگاهی کرد به خرگوش
گفت به بچه موش
«نترس جونم اون مهمونه
خیلی خوب و مهربونه
پس برو پیشش سلام کن
بیارش خونه».
۹
ما کودکان
نونهالان
همه با هم
شاد و بیغم
مینوازیم
میسراییم
نمیمانیم بیکار.
با ترانه
شادمانه
میپریم ما
میدویم ما
گل میکاریم
شعر میخوانیم
نمیمانیم بیکار.
۱۰
تبل بزرگم خیلی قشنگه
وقتی که میزنم اینجور صدا میده:
«بوم بوبو بوم بوبو بوم بوبو بوم بوبو بوم بوم بوم».
ویولونی دارم خیلی قشنگه
وقتی که میزنم اینجور صدا میده
«دیریری دیریری دیریری دیریری دی ری ری».
شیپوری دارم خیلی قشنگه
وقتی که میزنم اینجور صدا میده
«دودورو دودورو دودورو دودورو دو دو دو».
پیانویی دارم خیلی قشنگه
وقتی که میزنم اینجور صدا میده
«دنگدد دنگدد دنگدد دنگدد دنگ دنگ دنگ».
اسب سفیدم خیلی قشنگه
وقتی که راه میره اینجور صدا میده
«پیتیکو پیتیکو پیتیکو پیتیکو پی تی کو».
اما تفنگم توش یه فشنگه
وقتی که میزنم اینجور صدا میده
بنگ!
۱۱
همه جا هر جا گرگا میشن پیدا
بپا بپا گرگا هستن هر جا
اما بدون ترس از گرگا بیجا
چون که میشه پیروز شد بر گرگا.
۱۲
قوقولی قو قو خروس میخونه
صبح شده چشماتُ وا کن.
بپوش لباساتُ که خیلی دیره
کفشاتُ زودی به پا کن.
میرقصد از شادی کودک زیبا
میره به سوی دبستان.
میبوسه صورت مامان و بابا
میره به سوی دبستان.
۱۳
خوشحال و شاد و خندانم
قدر دنیا رو میدانم
خنده کنم من
دست بزنم من
پا بکوبم من
جوانم.
در دلم غمی ندارم
زیرا هست سلامت جانم
عمر ما کوتاست
چون گل صحراست
پس بیایید شادی کنیم.
بیایید باهم بخوانیم
ترانهی جوانی را
عمر ما کوتاست
چون گل صحراست
پس بیایید شادی کنیم.
گل بریزم من
از روی دامن بر روی خرمن
شادانم.
۱۴
بابابزرگ چه پیره
الهی هیچوقت نمیره
عینک داره با عصا
قصه میگه با ادا
خوشحاله مثل بنده
با ریش سفیدش میخنده.
دست میکنه تو سینی
به من میده شیرینی
خوشحاله مثل بنده
با ریش سفیدش میخنده.
۱۵
تو دنیا در هرجا میخونه بلبل
شهر و ده پر شده از بوی سنبل
این مرد خوب و خوشمزه حاجی فیروزه
میخونه و مژه میده عید نوروزه.
سال نو ماه نو مژده میآره
عید اومد عید اومد فصل بهاره
عید نوروز ما همه خوشحال و خندان
مبارک بادا عید ما امسال و هر سال.
۱۶
یه گربهی ملوسی داشتم
که اونُ خیلی دوست میداشتم
گربهی کوچکم قشنگ بود
رنگش مثل پلنگ بود
با پاهای کوتاهش میدوید
هی میدوید
تا صدایش میکردم
زودی میشنید.
نام گربهام پلنگی بود
چه قدر گربهی قشنگی بود
یه روزی گربهی مززی
رفت به دنبال بازی
هرچه صدایش کردم
باز نیامد
هوا که تاریک شد
از رو دیوار آمد.
۱۷
پاشو پاشو خورشیدُ نگاه کن
پاشو پاشو آفتابُ صدا کن.
پاشو پاشو لباستُ بپوش
پاشو پاشو آماده شو بکوش.
حرف منُ گوش کن
خوابُ فراموش کن
زنده کن با ورزش دل و جان.
ای کودک زیبا
زودتر پاشو از جا
نیرو بخشد ورزش به انسان.
۱۸
خان خانموما
«بله»
مرغ ما اونجاست
«بله»
چند تخم کرده
«سیصد تا، سیصد تا، سیصد تا»
سیصد تا!!!
تخمش کو
«حنا شد»
حنا کو
«دست عروس»
عروس کو
«توی حموم»
حموم کو
«خراب شد، خراب شد، خراب شد، خراب شد، خراب شد»
خراب شد!!!
آبش کو
«شتر خورد»
شتر کو
«پشت کوه»
کدوم کوه
«کوه قاف، کوه قاف، کوه قاف»
کوه قاف!
۱۹
گرگ سیاهی در نیمههای شب
رفته آهسته به سوی گوسفندان
برهها در خواب آرامی بودن
در پناه شبان مهربان.
ناگهان سگ گله بیدار شد
از وجود گرگه خبردار شد
کرد واق و واق، واق و واق، واق و واق واق
یکهو بیدار شد از خواب آن شبان
با ظربهی چوب خود زد به گرگه
شد ز کار خود گرگه پشیمان.
۲۰
رو رو
با قایق
در مسیر آب
پارو زن شادی کن، پارو زن شادی کن
سوی من بشتاب.
۲۱
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تو رخت خواب مخمل آبی خوابیده
یه روز مامان رفته بازار اونُ خریده
قشنگتر از عروسکم هیچکس ندیده.
عروسک من
چشماتُ وا کن
وقتی که شب شد
اون وقت لالا کن
بیا بریم توی حیاط با من بازی کن
توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن.
۲۲
خروسه میگه قوقولی قوقو
سلاملکم آقا کوچولو.
افتاده تو حوض یه دونه هلو
هلو هلو برو تو گلو.
۲۳
من صبح زود پا میشم
دست و رو را میشویم
به مامان و بابا جون
سلاملک میگویم.
پاکیزهام مثل گل
خوب و ملوس و تپل
به به چه قدر قشنگم
میگویم و میخندم.
۲۴
با شیر آب بازی نکن
نگا تو مثل موش شدی
نازی شیطون و بلا
چه قدر تو بازیگوش شدی.
خوبه از من یاد بگیری
ببین دارم گل میکشم
مداد زرد من کجاست
میخوام یه بلبل بکشم.
۲۵
هنگامی که سرمای شب میلرزاند جنگل را
هنگامی که سکوت شب در کوهسار باقیست.
ای شکارچی شکار کن
بدو اطرافُ بپا
شاید سکوت جنگل
با بخت تو در هم آمیزد
برگردی فاتح.
اگر بختت یاری نکرد
هرگز مشو ناامید
از جیب خود کمک بگیر
خرگوشی بخر.
رو کن ما رو به شهرت
بکن فیس و افاده
از بهره این شکار خود
بیترس و بیخجالت ای صیاد مهار.
۲۶
تو قفسای باغ وحش
حیوونای رنگارنگ
پرندههای کوچولو
میمون و شیر و پلنگ
میمونه شکلک میسازه
مردمُ خوشحال میکنه
با یه دونه توپ کوچیک
تنهایی فوتبال میکنه.
نگا کن او خرسَ رو
وایساده روی دو پا
خرگوشَ رو نگا کنین
هی میپره تو هوا
طاووسَ رو نگا کنین
چه خوشگل و قشنگه
چترشُ هی باز میکنه
ناز و خوشآب و رنگه.
۲۷
دس دس دسی
بابا جون میآد
صداش توی دالون میآد
بابا جونم با مهمون میآد
با چهرهی خندون میآد.
دس دس دسی
مامان جون میآد
صداش توی ایوون میآد
توی حیاط هی بارون میآد
صداش توی ناودان میآد.
۲۸
آهای آهای ای گرگه
اون رودخونه بزرگه
آبش خیلی زیاده
نمیشه رفت پیاده
باید که دست به کار شی
روی چیزی سوار شی
اگر کسی ببینه
سر دمبتُ میچینه.
یک سیب و یک گلابی
یک کاسه لاعابی
یک موش و یک تله موش
یک گربه و دو خرگوش
یه ماه و یه ستاره
عید اول بهاره.
اتل متل توتوله
گاو حسن چه جوره
نه شیر داره نه پسون
گاوشُ بردن هندسون
یک زن کردی بسون
اسمشُ بذار عمقزی
دور کلاش قرمزی
دور کلاش قرمزی.
هاچن واچین
یه پاتُ ور چین.
۲۹
لای لای لای لای عروسم
ای عروس ملوسم
بخواب بخواب نازی جون
چشم سیاتُ قربون.
وقت خوابت رسیده
خورشید خانم خوابیده
بخواب بخواب نازی جون
چشم سیاتُ قربون.
ساکت بچهها جونم
نازی رو میخوابونم
بخواب بخواب نازی جون
چشم سیاتُ قربون.
نازی جونم خوابیده
مهتاب به روش تابیده
بخواب بخواب نازی جون
چشم سیاتُ قربون.
خواننده: هنگامه یاشار – آلبوم: ترانههای کوچک برای بیداری
برای دیدن ادامه ی شعرها به ادامه مطلب مراجعه کنید
حسني ما يه بره داشت
بره شو خيلي دوست مي داشت
برهء چاق توپولي، زبر و زرنگ و توقولي
دس كوچولو، پا كوچولو، پشم تنش كرك هلو
خودش سفيد سمش سيا، سرو كاكلش رنگ حنا
بچه هاي اينور ده، اونور ده، پايين ده، بالاي ده
همگي باهاش دوست بودن
صبح كه ميشد از خونه در مي اومدن
دورو برش جمع مي شدن،
پشمهاشو شونه مي زدن
به گردنش النگ دولنگ، گل و گيله هاي رنگارنگ.
حسني ما
سينه ش جلو.
سرش بالا،
قدم مي زد تو كوچه ها
نگاه مي كرد به بچه ها
يه روز بهار
باباش اومد تو بيشه زار
داد زد : آهاي حسن بيا كجايي بابا؟
بره تو بيار ، خودتم بيا.
قيچي تيز
پشم سفيد
بره رو گرفت، پشمهاشو چيد
برهء چاق توپولي، زبر و زرنگ و توقولي
شد جوجه ی پركنده
همگي زدن به خنده
پيشيه مي گفت :
- تو بره اي يا بچه موش لخت راه نرو
يه چيزي بپوش
حسني ما ،
شونه ش بالا
سرش پايين
قدم مي زد تو كوچه ها
نگاه مي كرد روي زمين.
ريسيد و تابيد و كلاف كرد
شست و تميز و صاف كرد
منظم و مرتب
پيچيد توي چادر شب
ننه ی حسن
دوون دوون
از خونه شون اومد بيرون
پشمها رو بسته بسته كرد
سفيد و گلي دو دسته كرد
يه جفت ميل و يه مشت كلاف
حالا نباف و كي بباف
ننه ی حسن
سرتاسر تابستون
نشسته بود تو ايوون
بي گفتگو، بي هاي و هو
براي حسن لباس مي بافت
فصل زمستون كه رسيد بارون اومد، برف باريد،
حسني ما، لباسو پوشيد خرامون و خرامون اومد ميون ميدون
حيوونا شاد و خندون
خانومي گفت :
لباس حسن عالي شده قشنگتر از قالي شده
پيشيه مي گفت :
لباس حسن قشنگه مثل پوست پلنگه
ببعي مي گفت :
بع، سرده هوا، نع.
اما حسن، لباس به تن، خنده بلب
شونه شو داده بود عقب
ميون برف و بارون قدم مي زد تو ميدون
باباش بهش نيگا مي كرد
دود چپق هوا مي كرد
ننه ش مي گفت :
ننه حسني ماشالا
چشم نخوري ايشالا.
يك روز يه آقا خرگوشه....................... رسيد به يه بچه موشه
موشه دويد تو سوراخ ......................... خرگوشه گفت : آخ
وايسا، وايسا، كارت دارم...................... من خرگوش بي آزارم
بيا از سوراخت بيرون ........................ نمي خواهی تو مهمون
.
يواش موشه اومد بيرون ....................... يه نگاهي كرد به خرگوش
ديد كه گوشاش درازه ..................... دهنشم که بازه
.
شايد مي خواد بخوردم ...................... يا با خودش ببردم
پس مي رم پيش مامانم ...................... آنجا آرام مي مانم.
.
مادر موشه عاقل بود......................... زني با هوش و كامل بود
يه نگاهي كرد به خرگوش ................... گفت اي بچه جون!
نترس مامان اين مهمونه .............. خيلي خوب و مهربونه
پس برو پيشش سلام كن ................... بيارش خونه صفا کن
تو حوض خونه ما..........ماهيهاي رنگارنگ
بالا و پايين مي رن........با پولكاي قشنگ
كلاغه تا مي بينه.........كنار حوض مي شينه
...........مي خواد ماهي يگيره
ماهيا تا مي بينن........به زير آبها ميرن
.....كلاغ شيطون مي شه زار و پريشون
.....كلاغ شيطون مي شه زار و پريشون
زار و پريشون شده
بي احتياطي كرده
حالا پشيمون شده
با دندوناش شكسته
بادوم سخت و پسته
مك زده به آب نبات
هي جويده شكلات
قندون و خالي كرده
واي كه چه كاري كرده
دونه به دونه دندوناش
خراب شدن يواش يواش
تا خونه همسايه ها
مي ياد صداي گريه هاش
حسني تك و تنها بود.
حسني نگو، بلا بگو،
تنبل تنبلا بگو،
موي بلند، روي سياه،
ناخن دراز، واه واه واه.
نه فلفلي، نه قلقلي، نه مرغ زرد كاكلي،
هيچكس باهاش رفيق نبود.
تنها روي سه پايه، نشسته بود تو سايه.
باباش ميگفت:
- حسني مياي بريم حموم؟
- نه نميام، نه نميام
- سرتو ميخواي اصلاح كني؟
- نه نميخوام، نه نميخوام
كره الاغ كدخدا،
يورتمه ميرفت تو كوچه ها:
- الاغه چرا يورتمه ميري؟
- دارم ميرم بار بيارم، ديرم شده، عجله دارم.
- الاغ خوب نازنين،
سر در هوا، سم بر زمين،
يالت بلند و پرمو، دمت مثال جارو،
يك كمي بمن سواري ميدي؟
- نه كه نميدم
- چرا نميدي؟ (!)
- واسه اينكه من تميزم.
پيش همه عزيزم.
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
غازه پريد تو استخر.
- تو اردكي يا غازي؟
- من غاز خوش زبانم.
- مياي بريم به بازي؟
- نه جانم.
- چرا نمياي؟
- واسه اينكه من، صبح تا غروب، ميون آب،
كنار جو، مشغول كار و شستشو.
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
در واشد و يه جوجه
دويد و اومد تو كوچه.
جيك جيك زنان، گردش كنان
اومد و اومد، پيش حسني:
-جوجه كوچولو، كوچول موچولو،
مياي با من بازي كني؟
مادرش اومد،
- قدقدقدا
برو خونه تون، تورو بخدا
جوجه ي ريزه ميزه
ببين چقدر تميزه؟
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
حسني با چشم گريون،
پاشد و اومد تو ميدون:
- آي فلفلي، آي قلقلي،
مياين با من بازي كنين؟
- نه كه نميايم نه كه نميايم
- چرا نمياين؟
فلفلي گفت:
- من و داداشم و بابام و عموم،
هفته اي دوبار ميريم حموم.
اما تو چي؟
قلقلي گفت:
- نگاش كنين.
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
حسني دويد پيش باباش:
-حسني مياي بريم حموم؟
- ميام، ميام
- سرتو ميخواي اصلاح كني؟
- ميخوام، ميخوام
- حسني نگو، يه دسته گل
تر و تميز و تپل مپل
الاغ و خروس، جوجه و غاز و ببعي
با فلفلي، با قلقلي، با مرغ زرد كاكلي
حلقه زدن، دور حسني.
الاغه ميگفت:
- كاري اگر نداري، بريم الاغ سواري.
خروسه ميگفت:
- قوقولي قوقو. قوقولي قوقو؟
هرچي ميخواي فوري بگو.
مرغه ميگفت:
- حسني برو تو كوچه.
بازي بكن با جوجه.
غازه ميگفت:
- حسني بيا،
با هم ديگه بريم شنا.
توي ده شلمرود
حسني ديگه تنها نبود.
دوباره ماه زيبا
نشسته اون بالاها
مي تابه نور مهتاب
همه چشما پر از خواب
مامان جونم بخون باز
برايم شعر وآواز
شده وقت لالايي
عروسك جان كجايي
لالا لالا آناناس
عروسك تو تنهاس
بگير اونو توآغوش
لحافتو بكش روش
لالا لالاگلابي
خيال كن روي تابي
يا تو قايق رو آبي
حالا راحت مي خوابي
لالا پسته خندون
خوابيده گل تو گلدون
توهم مثل گل ناز
نگفتي شب بخير باز
بذار چشاتو رو هم
نباشه تو دلت غم
لالا انار دون دون
نمي ره خوابت آسون
ببين خورشيد خوابيده
لحافو روش كشيده
لحاف پر ستاره
يه ماه نصفه داره
لالا شليل وآلو
بالش پنبه ايت كو
كجا قايم شده كوش؟
خوابيده روي اون موش
گل من خيلي خستس
قايم باشك ديگه بس
لالالاموز وانگور
بلا از تو بشه دور
توآسمون ستاره
شبا تا صبح بيداره
نگاه كن دست تكون داد
يه بوس برات فرستاد
لالالاهندوانه
گل يكي يد ونه
توديشب خوش خوابيدي
بگو توخواب چي ديدي؟
بخواب آرام و شيرين
ببين خواباي رنگين
لالا گيلاس خوش طعم
بذار چشماتو رو هم
قناري خواب خوابه
مي خواد تا صبح بخوابه
يواش ساعت ديواري
بيدار ميشه قناري
لالا ليموي شيرين
پاورچين و پاورچين
بابا اومد تو رو ديد
تو خواب چشماتوبوسيد
بابا تختو مي ده تاب
تو هم مي خندي تو خواب
لالالا توت فرنگي
عجب خواب قشنگي
چشماتوبستي آرام
تموم شد لالايي هام
الهي باشه فردا
برايت صبح زيبا
فوريه خيلي كارم
لگن بيار زود برام
تاخيس نشه شلوارم
فيل به اين بزرگي
لگن به اين كوچيكي
پاهاش چه چاق وگنده ست
اين آقا فيل خيگي
زرافه خيلي نازه
پاهاش چقدر درازه
ناراحته چون كه نيست
لگن براش اندازه
خط خطيه گور خر
از نوك پا تا به سر
بايد بشينه روي
يك لگن بزرگتر
اين سگ ما خال خاليست
خالهاي او قهوه ايست
خودش بايد بدونه
كه جاش رو اين لگن نيست
مرغك پا حنايي
بخون توقد قدايي
روي لگن نشستي
به چه پري چه پايي
آهاي آهاي آقا موش
كه هستي خيلي با هوش
لگن برات بزرگه
نيفتي يك دفعه توش
خرس سفيد خسته
روي لگن نشسته
بايد بلند شه از جاش
در خونه را نبسته
قورباغه سبز من
نشسته روي لگن
لگن كه مال او نيست
مال كيه مال من
اون طرف اين لگن
افتاده شلوار من
مامان بدو زود بيا
تموم شده كار من
پر شده باز اين لگن
بايد كه خاليش كنم
تا اين كه دفعه بعد
دوباره توش جيش كنم
جيك و جيك وجيك صدا كرد
پريد لب حوض نشست
به آب حوض نگا كرد
دوتا ماهي قرمز
ميون حوض آب ديد
گنجشكك نازنازي
به هر دو ماهي خنديد
دو تا ماهي قرمز
گنجشكه را كه ديدن
هي ميون حوض آب
چرخيدن و چرخيدن
دوتا ماهي و گنجشك
با هم چه حرفا گفتن
رفيق شدن سه تايي
گل گفتن و شنفتن
ني ني كوچولو ميآره
آلبوم عكس ها شونو
مي بينه دونه دونه
عكس هاي توي اونو
ميبينه توي عكسي
مامان جونش عروسه
نشسته پيش داماد
ميخواد اونو ببوسه
داماد كيه؟ باباشه
ني ني تو پولي ميخنده
اما لجش ميگيره
زود آلبومو ميبنده
ميگه مامان نميخوام
تو بابا مو ببوسي
چرا نكردي دعوت
منو به اين عروسي
يه خروس چاقو چله
نشسته روي پله
پراش چقدر قشنگه
قشنگو رنگارنگه
قوقولي قوقوش ، قوقولي قوقوش بلنده
بالهاشو هي وا ميكنه ميبنده
يه تاج داره رو كله اش
ناخن داره روپنچه اش
چشمهاي ريزي داره
ناخنهاي تيزي داره
خورشيد كه ميره تو خونه
خروسه دلش ميگيره
با حوله تميزت دست و روت پاك كن
صبح كه مي شه با شادي بلند شو از رختخواب
يك كمي لي لي بكن برو سر شير آب
دست و رويت را بشوي دوباره مسواك بزن
دندونا را سفيد كن مانند ددون من
من هميشه صبح و شب دندونامو مي شويم
هميشه پاك و زيباست دندون و دست و رويم
سه تا چراغ بديدم از قرمزش ترسيدم
زرده كه شد نمايان رفتم لب خيابان
چراغ سبز كه ديدم از جايي خود پريدم
با شادي فراوان رد شدم از خيابان
از خط كشي دويدم به ماشينا خنديدم
یکی بود، یکی نبود
در خونمون گودالی بود
پشه چادر زده بود
تو چادر نشسته بود
گربه عطاری می کرد
موشه بقالی می کرد
شتره نمد مالی می کرد
فیل اومد تماشا کنه
اوفتاد و دندونش شکست
گفت چی کنم چی نکنم
رومو به دروازه کنم
صدای بزغاله کنم
بیجی، بیجی، مع مع
دنبه داری؟ نه نه
پس چرا می گی مع مع
لیلی لیلی لیلی حوضک
گنجشکه اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک،
اين رفت خبر کرد
اين کشت و پر کرد
اين پخت و پز کرد
اين گفت مال منو کی خورد
اين گفت: منِ منِ کله گنده.
شد هوا سپيد، در اومد خورشيد، وقت اون رسيد، كه بريم به صحرا
آی نازنين مريم
جان مريم چشماتو وا كن ، منو نیگا كن
بشيم روونه، بريم از خوونه، شونه به شونه، به ياد اون روزها
آی نازني مريم
باز دوباره صبح شد، من هنوز بيدارم
كاش مي خوابيدم، تو رو خواب مي ديدم
خوشه غم ، توی دلم، زده جوونه، دونه به دونه
دل نمي دونه، چه كنم با اين غم
آي نازنين مريم
باز دوباره صبح شد، من هنوز بيدارم
كاش مي خوابيدم، تو رو خواب مي ديدم
خوشه غم ، توي دلم، زده جوونه ، دونه به دونه
دل نمي دونه، چه كنم با اين غم
آی نازنين مريم
خوشحال و شاد وخندانم
قدر دنيا را می دانم
خنده كنم من، دست بزنم من
پا بكوبم من، شادانم
در دلم غمی ندارم
زيرا هست سلامت جانم
عمر ما كوتاست، چون گل صحراست
پس بياييد شادی كنيم
بياييد با هم بخوانيم
ترانه ی مهربانی
عمر ما كوتاست، چون گل صحراست
پس بياييد شادی كنيم
گل بريزم من، از توی دامن
بر روی خرمن، شادانم
آبی آسمونیه
ستاره های ریز داره
فقط مال مهمونیه
وقتی که من چرخ میزنم
تموم چیناش وا میشه
تو آسمون دامنم
ستاره ها پیدا میشه
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
ديو اومد ،كدوم ديو
ديوي كه توي خواب بود ،كدوم خواب؟
خوابي كه تو چشاته،كدوم چشم؟
چشمي كه روزو گم كرد،كدوم روز؟
روزي كه قصر ما بود،كدو قصر؟
ديو اومد ديو اومد ديو اومد
كدوم ديو كدوم ديو كدوم ديو
صداش كنيم رهايي زميني نه هوايي
انگار به فكر مايي انگار به فكر مايي
به فكر ما نبودي ،از غم رها نبودي
وگرنه ديو دود ميشد يك شبه نابود ميشد
ين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
7 درو بستي نمكي 1درو نبستي نمكي
7 درو بستي نمكي 1درو نبستي نمكي
همينه كه بي عروسكي،همينه كه بي بادبادكي
يك الك بي دولكي همينه كه بي عروسكي
ين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
خونمون رو آب برده
اقصه رو خواب برده
بابای من قشنگترین بابای دنیاست
بابای خوبم دوست دارم
اخه تو مهربونی
پدر جون مادرجون شما ها همزبونید
الهی همیشه شما پیشم بمونید
حيووناي رنگارنگ
پرنده هاي كوچولو
ميمون و شير و پلنگ
مردُم رو خوشحال ميكنه
با يه دونه توپه كوچيك
تنهايي فوتبال ميكنه
وايستاده روي دو پا
خرگوش رو نگاه كنيد
هي ميپره تو هوا
چه خوشگل و قشنگه
چترشو هي باز ميكنه
ناز و خوش آب و رنگه
اول آفتاب پا ميشم
يه كمي ورزش ميكنم
تو باغچه نرمش ميكنم
صدا ميزنم مامان جون
چايي رو بريز تو فنجون
وقتي چايي رو نوشيدم
مامانو بابارو بوسيدم
ميرم به كودكستان
خوشحال و شاد و خندان
تو گوشم آهنگ ميزنه
من گوشيرو برميدارم
ميگم الو سلام دارم
مامان جونم صداش مياد
صداي خنده هاش مياد
از پشت سيم بهم ميگه
بزرگ شدي حالا ديگه
صدآفرين بر پسرم ، برات يه هديه مي خرم
صدآفرين بر دخترم ، برات يه هديه مي خرم
بازي چه خوبه با بچه هاي خوب ، بازي ميكنم با يه دونه توپ
چون پرت ميكنم توپ سفيدم را ، قل قل ميخوره ميره به هوا
قل قل ميخوره تو زمين ورزش ، يك و دو و سه ، چهار و پنج و شش
دیدی افتاد دم آخر لای تله
حالا دیگه عمرت به سر اومده
حالا دیگه عمرت به سر اومده
یاد میاد رفته بودی تو دفتر و کتابم
دفتر انشای منو یواشکی جویدی
دسته گلی به آب دادی من خجالت کشیدم
از همونا که پینه دوز به روی هر بال داره
می خوام به خاله ام بگم یواشکی یه روزی
خاله جون خال خالی ام مثل یه پینه دوزی
با بیلچه ای که داشتم اونو تو باغچه کاشتم
هر روز بهش آب میدادم سایه و افتاب میدادم
حالا دیگه بزرگ زیباست قشنگترین گلای دنیاست
از پنجره نگاه کن
با چشای قشنگت
به منظره نگاه کن
اون بالا بالا خورشید تابیده بر اسمون
یه رشته کوه پایین تر
پایین ترش درختان
نگاه کن اون دوردورا
کبوتری می پرد
شاید برای بلبل
از گل خبر میبرد
پیاز تند و تیزه
با چاقو روش می زنه
تا بشه ریزه میزه
چرا مامان گریه کرد
شاید دلش می سوزه
برای اون پیازه
به قلکم رسیدم
زدم اون رو شکستم تا پول بیاد تو دستم
,هیچی نبود تو قلک به جز یک سوسک کوچک
سوسکه بگم چی کار کرد؟
ترسیدوزود فرار کرد
خونه ی اون خراب شد
دلم براش کباب شد
دویدم و دویدم,
رفتم برای سوسکه یک قلک نو خریدم
از صبح تا شب کارش شنا بود
او خانه ای داشت در حوض کوچک
پیراهنش بود از جنس پولک
آلبوم عکس ها شونو
می بینه دونه دونه
عکس های توی اونو
میبینه توی عکسی
مامان جونش عروسه
نشسته پیش داماد
میخواد اونو ببوسه
داماد کیه؟ باباشه
نی نی تو پولی میخنده
اما لجش میگیره
زود آلبومو میبنده
میگه مامان نمیخوام
تو بابا مو ببوسی
چرا نکردی دعوت
منو به این عروسی
چي ميخوري؟ نون قندي
مال من كو؟پيشي برده
اگه پيشيو ببينم سر دمشو ميچينم
دخترك زرنگم
هنوز تو رختخوابي
اخه چقدر ميخوابي
پاشو تولدته
تولد خودته
عروسكم بهارك
تولدت مبارك
دلم براش مي سوزه بالش شكسته
به من نگاه مي كنه ساكت و خسته
مامان جون مهربون بالش رو بسته
كبوتر ناز نازي خوب مي شي فردا
دوباره پر مي كشي به اسمونها
دسته ي كفگير شكست هاي هاي
بگو به بابا كه بره بازار
بخره دسته واسه كفگير واسه كفگير
من برات هر چي ميپختم همه عملت بود همه عملت بود
تو برام هر چي ميپختي همه كتلت بود همه كتلت بود
پيازمون خراب بود ، مشتري داشتيم
مشتريمون كچل بود دوستش نداشتيم ، دوستش نداشتيم
ما دو تا دختر خاله ، ميريم خونه خاله
ميخوريم گوشت و جيگر ، ميزنيم به همديگه
آب دريا خنكه پسرخاله بادكنكه ، فوتش كنيم مي تركه
بمب ، بمب ، بمب
خرگوش من چه نازه
گوشاش چق درازه
مثل بخاری گرمه
چه خوشگلو چه نرمه
دستاشو پیش میاره
به روی هم میزاره
میخوره برگ کاهو
میپره مثل آهو
لحاف رو روش کشیده
تو خواب داره میخنده
کی دیده کی شنیده
شاید که یه فرشته اومده از آسمون
براش لالایی خونده لبهاشو کرده خندون
ماهی زرد و سرخ من تو آب شنا می کنه برام
وقتی که نزدیکش می شم دهنشو وا می کنه برام
یه روز به ماهی گفتم بیا باهم بازی کنیم
خنده ای کرد و گفتش ماهی باید تو آب باشه تا همیشه زنده باشه
ای زنبور طلایی
نیش می زنی بلایی
پاشو پاشو بهاره
گل واشده دوباره
برو به باغ و صحرا
عسل بساز برا ما
ستاره مهربون به من نگاه میکنی
اسم ستاره هارو بازم صدا میکنی
دلم میخواد همیشه پیش شما بمونم
کنار یک ستاره تا صبح بیدار بمونم
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تورختخواب مخمل آبی خوابیده
دیروز مامان رفته بازار اونو خریده
قشنگ تر از عروسکم هیچکس ندیده
عروسک من چشماتو وا کن
وقتی که شب شد اونوقت لالا کن
تو چشمای مادرم عکس خودم رو دیدم
چشمای مادرم رو تو دفترم کشیدم
مثل یه آینه بود من اون تو پیدا بودم
اما اخه چطوری تو چشم اون جا شدم
ما خواب خوش می بینیم اون در فکر شکاره
آقا پلیسه زرنگه
با دشمنا می جنگه
ننه اش میگه زهرمار
باباش میگه ولش کن
چادر سیا سرش کن
از خونه بیرونش کن
همسایه مون مریضه
بدوبدو دکترش کو
من که خودم دکترم
از همشون بهترم
آب انارش بده
پسته گلابش بده
رفتم تو آشپزخونه
دیدم مامان آش پخته
هی ریختم
هی خوردم
هی ریختم
هی خوردم
مامان اومد بالا سرم
با ملاقه زد تو سرم
آخ سرمو آخ بدنم
این عضلات گردنم
آی جغجغه!
آی فرفره!
بازیچه دارم بچه ها
ای بچه های کوچه ها
بازیچه های رنگ رنگ
ارزان و زیبا و قشنگ!
آمد دوباره پیر مرد
آن پیر مرد دوره گرد
با آن نگاه مهربان
آن پیر مرد خوش زبان
گوید برای بچه ها
حرفی از آن بازیچه ها
آی جغچغه فریاد کن!
این بچه ها را شاد کن
آی فرفره چرخی بزن!
رقصی بکن در دست من!
آی بادبادک
پرواز کن، بالا برو!
آزاد و بی پروا برو!
باران دانه دانه
در ناودان خانه
می خواند این ترانه
از قطره های باران
شد تازه سبزه زاران
پر گشت جویباران
از ناودان خانه
بشنو تو این ترانه
باران دانه دانه
ریزد به شاخساران
بارون مياد ، شور شور شور
اب راه اوفتاد ، هور هور هور
برف اومده ، ريزو ريزو ريز
يخ زده شده ، ليزو ليزو ليز
تگرگ مياد ، دام دام دام
سرم ، دستم ، پام پام پام
بارون مياد شَرشَر
پشت خونه هاجر
هاجر عروسي داره
تاج خروسي داره
بچه خوب و مهربون
گریه کنی چشای تو
پف میکنه میاد جلو
قرمز و بد ادا میشه
یه کمی تا به تا میشه
بجای گریه خنده کن
صورت خود تابنده کن
حيوانها خيلي هستند وحشي و اهلي هستند
گاوبچه اش گوساله بز بچه اش بزغاله
گوسفند وميش و بره مي چرخند توي دره
اسب و شتر تو صحرا بار مي برند به هر جا
گنجشك و سار و بلبل مي روند روشاخه گل
روباه و شير و پلنگ حيوانهاي رنگارنگ
تو دشت و كوه و بيشه پيدا مي شوند هميشه
داداشی رفته دبستان
با لباس تابستان
چون کتشو نبرده
طفلکی سرما خورده
تب کرده و خوابیده
مهتاب به روش تابیده
داداشی جونم بیدار شو
مشغول کارو بار شو
هاپیشته هاپیشته
بخاریم بخاری
دستتو رو من نزاری
ای بچه مامانی
وقتی که داغ داغم
روشن میشه چراغم
یه وقت نیای سراغم
صبح هاي زود پا مي شم
تا از لحاف جدا شم
دست و رويم را مي شورم
ليوان شير مي نوشم
ميرم به كودكستان
به جمع خوب دوستان
با اونها بازي مي كنم
يك دنيا شادي مي كنم
مربي خوبي دارم
من اون را خيلي دوست دارم
من که یه گل نبودم فقط یه دونه بودم
یه بچه نازنین منو گذاشت تو زمین
بارون اومد آبم داد خورشید اومد نورم داد
بهار اومد قد کشیدم شادی گلها را دیدم
اگه تو منو ببینی نکنه منو بچینی
دامن من چین چینیه
آبی آسمونیه
ستاره های ریز داره
فقط مال مهمونیه
تموم چیناش وا میشه
تو آسمون دامنم
ستاره ها پیدا میشه
تو با غچه اونو کاشتم
باد اومد و تاپش داد
ابر اومد و آبش داد
شب اومد و خوابش کرد
روز اومد بیدارش کرد
برف اومد و سرد شد
پیراهنش زرد شد
بهار که از راه رسید
درخت سیبم رو دید
بهار به او عیدی داد
اگر که گفتی چی داد؟
سبزه داد
قدم می زد تو کوچه
اومد یه کفش ولگرد
پای اونو لگد کرد
مورچه پا شکسته
راه نمی ره نشسته
با برگی پاشو بسته
نمی تونه کار کنه
دونه هارو بار کنه
تو لونه انبار کنه
مورچه جونم تو ماهی
عیب نداره سیاهی
باد آمد بادآمد
درباغ سيب ما
شادآمد شادآمد
اين شاخه آن شاخه
لرزيد از دست باد
يك سيب خوش مزه
درجوي آب افتاد
آب آن را شُرشُرشُر
باخود تا صحرا برد
يك گاو خال خالي
آن را بو كرد و خورد
آهويی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم
دوريش برام مشکله کاشکی اونو می بستم
ای خدا چی کار کنم آهو مو پيدا کنم
ای خدا چی کار کنم آهو مو پيدا کنم
وای چکنم وای چکنم کجا اونو پيدا کنم
کاشکی اونو می بستم
کاشکی اونو می بستم
باز برای آسمون از راه رسید یه مهمون
یه ابر چاق سیاه با خنده های قاه قاه
ابر ِسیاه شیطون دوید توی آسمون
نشست کنار خورشید دامنشو روش کشید
آسمونو سیاه کرد خنده ای قاه قاه کرد
خورشید به ابر نیگا کرد پرنده رو صدا کرد
پرنده زود پر کشید رفت تا به ابرک رسید
پاهاشو قلقلک کرد به خنده هاش کمک کرد
ابر سیاه هی خندید اشک چشاشو ندید
خنده ی ابر بارون شد خورشید خانوم خندون شد
افتاب اومد
صبح شده آفتاب اومده
من تازه از خواب پا شدم
وای جواب مامان جونو
ای خدا چی بدم
اول جامو جمع می کنم
بعد چایی رو دم می کنم
حاضر می شم برای ورزش
ورزشهای ساده و نرمش
با صابون خوشبو، می شورم دست و رو
صورتم می شه از پاکی چو گلها
مامانم واسه من یه چایی می ریزن
بوسم هم میکنن، میگن: بفرما
خروسه میگه قوقولی قوقول:
صبح که میشه زود پاشو بگو
سلام مامان .سلام بابا
خورشید اون بالا سلام
سلام به رویه زیبات
چه خبر ز کوچه ما
بزرگترها به کارند .میرن که نون بیارند
بچه های ناز نازی رفتن سراغ بازی
کلاغ میگه غار غار :میای بریم سر کار
نچ حالا زود نچ حالا زود
ما گلهای خندانیم فرزندان ایرانیم
ایران پاک خود رامانند جان می دانیم
ماباید دانا باشیم هشیار وبینا باشیم
ازبهر حفظ ایران باید توانا باشیم
آباد باش ای ایران!
آزاد باش ای ایران!
ازما فرزندان خود
دلشاد باش ای ایران!
گل گل گل !گل اومد
کدوم گل؟!
همون که رنگارنگه ؛برای شاپرکها یه خونه ی قشنگه!
کدوم کدوم شاپرک؟!
همون که روی بالش ،خال های :سرخ وزرده
با بال های قشنگش، می ره وبرمی گرده
کدوم بال؟!
بالی که باز می شه وبسته می شه
می بنده اون روشاپرک وقتی که خسته می شه
شاپرک خسته می شه بالهاشو زود می بنده
روی گلها می شینه
شعرمی خونه می خنده
خونه مادر بزرگه هزار تا قصه داره
خونه مادر بزرگه شادی و غصه داره
خونه مادر بزرگه حرفای تازه داره
خونه مادر بزرگه گیاه و سبزه داره
کنار خونه ما همیشه سبزه زاره
دشتاش پر از بوی گل
اینجا همه اش بهاره
دل وقتی مهربونه شادی میاد می مونه
خوشبختی از رو دیوار
پر می کشه تو خونه
گل همه رنگش خوبه
بچه زرنگش خوبه
توی کتاب نوشته
تنبلی کار زشته
تنبل پاشو بیدار شو
از رخت خواب جدا شو
بشور دست و رویت
شانه بزن به مویت
مسواک بزن به دندان
تا بشی شاد و خندان
تو كه ماه
منم ستاره
اگه ستاره
منم ابر
اگه ابر
منم بارون
اگه بارون
منم سبزه
توكه سبزه
منم گلميشم ، پهلوت ميشينم
تو كه گلميشي پهلوم ميشيني
منم بلبل
مادربزرگ
وقتي اومد
خسته بود
چار قدش و
دور سرش
بسته بود
صداي كفشش كه اومد
دويدم
دور گُلاي دامنش
پريدم
بوسه زدم روي لُپاش
تموم شدن خستگي هاش
من رنگ سبزم
برگ درختم
گاهي لباسم
بر بند رختم
من سبز هستم
رنگ بهارم
هم پيش گلها
هم پيش خارم
من رنگ گوجه
رنگ خيارم
من رنگ برگم
رنگ بهارم
صورتم مثل هلو
قد و بالام کوتاه
چشم و ابروم سیاه
مامان خوبی دارم
می شینه توی خونه
می بافه دونه دونه
می پوشم خوشگل می شم
مثل دسته گل میشم
دست کوچولو پا کوچولو
گریه نکن بابات میاد
تا خونه همسایه ها
صدای گریه هات میاد
گشنه شدی شیرت بدم
تشنه شدی آبت بدم
خوابت میاد بگو لالا
تا من کمی تابت بدم
تق و تق و تق
این باباشه صداش میاد
گریه نکن تا بشنوی
صدای کفش پاش میاد
این روزا خیلی شادم
چونکه می خوام با دوستان
برم به کودکستان
تراش می یاد کنارم
خیلی دوستش می دارم
انگار با من داداشه !
سرم رو می تراشه
حالا چقدر تیزم من
عاشق پاییزم من !
برگ درخت می ریزه
هوا شده کمی سرد
روی زمین پر از برگ
ابر سیاه و سفید
رو آسمونو پوشید
دسته دسته کلاغا
می رن به سوی باغا
همه می گن به یک بار
غار و غارو غارو غار
من یه گلم من یه گلم ببین،ببین چه خوشگلم
من که یه گل نبودم فقط یه دونه بودم
یه بچه نازنین منو گذاشت تو زمین
بارون اومد آبم داد خورشید اومد نورم داد
بهار اومد قد کشیدم شادی گلها را دیدم
اگه تو منو ببینی نکنه منو بچینی
پسر بابا قشنگه
با زندگی یه رنگه
شب که بابا تو خونه ست
پسر بابا رو شونه ست
بالا و پایین می ره
نفس اونو می گیره
امّا بابا می خنده
دور غم و می بنده
اگر چه خیلی خسته اس
لباش مثال پسته اس
دلش چه شاده شاده
خوشیش چقدر زیاده
پدر و پسر تو اَبران
با اون لبای خندان
دست علی یارشون
خدا نگهدارشون
پاشو، پاشو، آفتابو صدا کن
پاشو، پاشو، لباستو بپوش
پاشو، پاشو، آماده شو بکوش
.
حرف منو گوش کن
خوابو فراموش کن
زنده کن با ورزش دل و جان
.
ای کودک زیبا
زودتر پاشو از جا
نیرو بخشد ورزش به انسان.
بچه خوب ، چه می کنی ؟؟ حرفمو گوش کن ….. نچین میوه کال
شاخه هامو تو نشکنی ………. من تو رگام خون دارم
یادت باشه، من زنده ام ………. من تو بدن جون دارم
در پای من بریز آب همیشه ………. تا که شوم سرسبز
بذار بیان به روی شاخه هامون ……… هم گنجشک و هم سار
یادت باشه پاییز میاد …….. برگای من می ریزه
یه روز می شه که خشک می شم ……… چوبم برات یه میزه
عطرم به جان سرشته
زینت سفره هایم
قوت دست و پایم
حاصل کار یاران
خوراک صد هزاران
حکایتم دراز است
در من هزار راز است
بشنو تو سرگذشتم
چه بودم و چه گشتم
گندم بودم در آغاز
گندم ناز و طناز
دهقان پیر مرا کاشت
زحمت کشید تا برداشت
هر روز و شب داد آبم
ببین چقدر شادابم
از رنج و کار دهقان
کم کم شدم شکوفان
قدم بلند شد کم کم
بوسید رویم را شبنم
به به به خوشه هایم
گندم با صفایم
شد ساقه ام طلایی
آی برزگر کجایی؟
پیشم بیا شتابان
با داس تیز و بران
دروم کرد مرد دهقان
برد پیش آسیابان
آردم کرد آسیابان
خمیر شدم پس از آن
گذاشت رو پاروش نانوا
چید تو تنور خمیر را
گرفتم از آتش جان
یواش یواش شدم نان
ده ها تن گرم کارند
شب تا سحر بیدارند
تا نان شود مهیا
آید به سفره ما
ای که می خوری نان را
بدان تو قدر آن را.
حسني ما يه بره داشت
بره شو خيلي دوست مي داشت
برهء چاق توپولي، زبر و زرنگ و توقولي
دس كوچولو، پا كوچولو، پشم تنش كرك هلو
خودش سفيد سمش سيا، سرو كاكلش رنگ حنا
بچه هاي اينور ده، اونور ده، پايين ده، بالاي ده
همگي باهاش دوست بودن
صبح كه ميشد از خونه در مي اومدن
دورو برش جمع مي شدن،
پشمهاشو شونه مي زدن
به گردنش النگ دولنگ، گل و گيله هاي رنگارنگ.
حسني ما
سينه ش جلو. سرش بالا، قدم مي زد تو كوچه ها، نگاه مي كرد به بچه ها
يه روز بهار
باباش اومد تو بيشه زار
داد زد : آهاي حسن بيا كجايي بابا؟
بره تو بيار ، خودتم بيا.
قيچي تيز
پشم سفيد
بره رو گرفت، پشمهاشو چيد
برهء چاق توپولي، زبر و زرنگ و توقولي
شد جوجهء پركنده
همگي زدن به خنده
پيشيه مي گفت :
- تو بره اي يا بچه موش لخت راه نرو، يه چيزي بپوش
حسني ما ،
شونه ش بالا،
سرش پايين
قدم مي زد تو كوچه ها
نگاه مي كرد روي زمين.
ريسيد و تابيد و كلاف كرد
شست و تميز و صاف كرد
منظم و مرتب
پيچيد توي چادر شب
ننهء حسن
دوون دوون
از خونه شون اومد بيرون
پشمها رو بسته بسته كرد
سفيد و گلي دو دسته كرد
يه جفت ميل و يه مشت كلاف
حالا نباف و كي بباف
ننهء حسن
سرتاسر تابستون
نشسته بود تو ايوون
بي گفتگو، بي هاي و هو
براي حسن لباس مي بافت
فصل زمستون كه رسيد بارون اومد، برف باريد،
حسني ما، لباسو پوشيد خرامون و خرامون اومد ميون ميدون
حيوونا شاد و خندون
خانومي گفت :
لباس حسن عالي شده قشنگتر از قالي شده
پيشيه مي گفت :
لباس حسن قشنگه مثل پوست پلنگه
ببعي مي گفت :
بع، سرده هوا، نع.
اما حسن، لباس به تن، خنده بلب
شونه شو داده بود عقب
ميون برف و بارون قدم مي زد تو ميدون
باباش بهش نيگا مي كرد
دود چپق هوا مي كرد
ننه ش مي گفت :
ننه حسني ماشالا
چشم نخوري ايشالا.
يك روز يه آقا خرگوشه....................... رسيد به يه بچه موشه
موشه دويد تو سوراخ ......................... خرگوشه گفت : آخ
وايسا، وايسا، كارت دارم...................... من خرگوش بي آزارم
بيا از سوراخت بيرون ........................ نمي خواي مهمون
.
يواش موشه اومد بيرون ....................... يه نگاهي كرد به خرگوش
ديد كه گوشاش درازه ..................... دهنش بازه
.
شايد مي خواد بخوردم ...................... يا با خودش ببردم
پس مي رم پيش مامانم ...................... آنجا مي مانم.
.
مادر موشه عاقل بود......................... زني با هوش و كامل بود
يه نگاهي كرد به خرگوش ................... گفت اي بچه جون!
نترس مامان اين مهمونه .............. خيلي خوب و مهربونه
پس برو پيشش سلام كن ................... بيارش خونه
تو حوض خونه ما..........ماهيهاي رنگارنگ
بالا و پايين مي رن........با پولكاي قشنگ
كلاغه تا مي بينه.........كنار حوض مي شينه
...........مي خواد ماهي يگيره
ماهيا تا مي بينن........به زير آبها ميرن
.....كلاغ شيطون مي شه زار و پريشون
.....كلاغ شيطون مي شه زار و پريشون
فلفلي مرغش تك بود
يه ده بود و يه فلفلي
يه مرغ زرد كاكلي
يه روز كه خيلي خسته بود
كنج اتاق نشسته بود
يه دزد رند ناقلا
شيطون و بدجنس و بلا
اومد و يك كيسه آورد
كاكلي رو دزديد و برد
تنگ غروب كه فلفلي
رفت به سراغ كاكلي
نه آب بود و نه دونه بود
نه كاكلي تو لونه بود
داد زد و گفت
مرغ كاكلي
توپول موپولي
دست و پا گلي
نوك حنايي ، كجايي ؟
فلفلي هي صدا زد
اما جواب نيومد
تنها يه رد پا به جا مونده بود
اون دوروبرا آقا فلفلي
قبا به تن
شال به كمر
گيوه به پا
كلاه به سر
يه كوزه آب
يه سفره نون
از توي ده اومد بيرون
كدخدا گفت
اوقور بخير
مگه با ما قهري فلفلي ؟
عازم شهري فلفلي؟
فلفلي گفت
اون مرغ زرد پا كوتاه
كاكل حناي نوك طلا
كه صد تومن مي خريدنش نمي دادمش
دزده گرفت و بردش
ميرم كه پيداش بكنم
دزده رو رسواش بكنم
يكسره رفت اروميه
تا ببينه كي به كيه
اينور و ديد اونورو ديد
اينجاواونجا سركشيد
نه مرغوديد،نه دزدو ديد
ازاونجا رفت به تبريز
منظره هاش دل انگيز
اينجاواونجا سركشيد
نه مرغوديد،نه دزدو ديد
ازاونجا شد سوار فيل
يكسره رفت به اردبيل
كوه سهند و سبلان
سركشيده به آسمان
از پشت كوه سرك كشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از اونجا رفت به آستارا
شهر قشنگ باصفا
گوشه كنارا سرك كشيد
نه مرغوديد ،نه دزدو ديد
از آنجا بي معطلي
يكسره رفت به انزلي
ميان دريا كشتي بود
ماهي به اين درشتي بود
تو كشتي ها سرك كشيد
نه مرغوديد ،نه دزدو ديد
از اونجا رفت به شهر رشت
اينور و گشت ، اونوروگشت
تو شاليزارها سرك كشيد
نه مرغوديد ،نه دزدو ديد
از اونجا رفت به لاهيجان
مردم خوب مهربان
شهر به اين مصفايي
سرتاسرش باغ چايي
يه گشتي توي كوچه خورد
يه عالمه كلوچه خورد
اينجارو گشت،آنجاروگشت
از تنكابن هم گذشت
عروس شهرهاي شمال
مركز باغ پرتغال
از آنجا باميني بوس
يكسره رفت به چالوس
اينجا و آنجاسركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از بس كه هي بارون آمد
از آنجاهم بيرون آمد
نشست توي سواري
رفت توي شهر ساري
دومترونيم پارچه خريد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از اونجا شاد و خندون
رفت توي شهر گرگان
تركمن هاي اسب سوار
دنبال هم قطار قطار
تودشت و صحرا سركشيد
نه مرغوديد ، نه دزد و ديد
از اونجا بيرون آمد
رفت توي شهر گنبد
گنبد قابوس اينجاست
ببين،ببين،چه زيباست
اينجا واونجا سركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از توي شهر گنبد
يكسره رفت به مشهد
وقتي به صحن نو رسيد
يكدفعه كدخدا رو ديد
كدخدا گفت:سفر بخير
همه جا رو گشتي فلفلي
چه طوري مشتي فلفلي؟
تنها مياي تنها ميري
بگو ببينم كجا ميري؟
فلفلي گفت:دارم يه جاي دور مي رم
به شهر نيشابور مي رم
هندونه هاش چه عاليه
حقا كه جاتون خاليه
تو جاليزها سرك كشيد
اينجا واونجا سركشيد
سوار سوار ، پياده سوار
خودشو رسوند به سبزوار
سرتاسرش باغ هلو
يا هلوهلوبروتوگلو
از آنجا رفت به شاهرود
آب و هواش چه خوب بود
وقتي رسيد به دامغان
پسته خريد فراوان
از اونجارفت به گرمسار
خربزه هاي آبدار
از اونجا رفت به تهران
شهر بزرگ ايران
شهر نگو ، شهر فرنگ
هر چي بخواي ، از همه رنگ
توي شلوغي سركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از شلوغي كلافه شد
عازم شهر ساوه شد
هواپراز بوي بهار
زمين پر از باغ انار
اينجاروديد،آنجاروديد
رفت و به شهر قم رسيد
سوهان فرداعلا
شيرين مثل حلوا
حلواي تن تناني
تا نخوري نداني
به شهر كاشان كه رسيد
اينجا دويد،آنجادويد
عقرب و قالي يك طرف
گلاب عالي يك طرف
تو گلزارها سرك كشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از اونجا رو به پايين
رفت به نطنز ونايين
از اونجا رفت به اصفهان
اينجا كجاست نصف جهان
ساختموناش قشنگ قشنگ
با كاشي هاي رنگارنگ
توساختمون ها سركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
اسباباشو چيد توي ساك
از اصفهان رفت به اراك
اينجاوآنجاسركشيد
انگور بي دانه خريد
چه انگوري چه انگوري
مثل چراغ زنبوري
همراه يك مسافر
شد راهي ملاير
تو كوچه و تو بازار
كشمش و شيره بسيار
اينجا و اونجا سركشيد
نه مرغوديد ،نه دزدو ديد
از ملاير دوان دوان
دويد به سوي همدان
بدون هيچ معطلي
رفت ورسيد به بوعلي
پاي پياده شد روان
از همدان به باختران
اينجا و اونجا سركشيد
چيزي به جز گيوه نديد
از باختران راه افتاد
بسوي خرم آباد
به خرم آباد كه رسيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از اونجا رفت به دزفول
هر كي به كاري مشغول
از اونجا با يه پرواز
پريد تو شهر اهواز
وقتي رسيد غروب بود
صحبت تانك و توپ بود
تو اهواز هم نايستاد
تنگ غروب راه افتاد
از توي شهر اهواز
يكسره رفت به شيراز
حافظ وسعدي را ببين
چه دل فزا چه دل نشين
اينجا دويد،اونجا دويد
گوشه كناروسركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
رفت و به شهر يزد رسيد
قطاب و باقلوا خريد
پشمك و زولبيا خريد
شد عازم رفسنجان
از اونجا رفت به كرمان
شهري كه قالي داره
زيره ي عالي داره
اينجا و اونجا سركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از پشت كوه تفتان
شدعازم زاهدان
اينجا و اونجا سركشيد
يك ردپاي تازه ديد
روي شتر سوار شد
عازم چابهار شد
دوروبرونگا كرد
ردپاشو پيداكرد
اين همه آزارم دادي
بالاخره، گير افتادي
حالا مي خواي چي كار كني ؟
كدوم طرف فرار كني؟
نه اينوري نه اونوري
يه راست برو كلانتري
اي مرغ زرد پا كوتا
كاكل حناي نوك طلا
هي دنبالت دويدم
رنج سفر كشيدم
خوب شد كه پيدات كردم
الانه برميگردم
مي برمت به خونه
مي دمت آب و دونه
دونه بخور كه چاق شي
سالم و سردماغ شي
(مرغ در چابهار پيدا شد)
زار و پريشون شده
بي احتياطي كرده
حالا پشيمون شده
با دندوناش شكسته
بادوم سخت و پسته
مك زده به آب نبات
هي جويده شكلات
قندون و خالي كرده
واي كه چه كاري كرده
دونه به دونه دندوناش
خراب شدن يواش يواش
تا خونه همسايه ها
مي ياد صداي كريه هاش
حسني تك و تنها بود.
حسني نگو، بلا بگو،
تنبل تنبلا بگو،
موي بلند، روي سياه،
ناخن دراز، واه واه واه.
نه فلفلي، نه قلقلي، نه مرغ زرد كاكلي،
هيچكس باهاش رفيق نبود.
تنها روي سه پايه، نشسته بود تو سايه.
باباش ميگفت:
- حسني مياي بريم حموم؟
- نه نميام، نه نميام
- سرتو ميخواي اصلاح كني؟
- نه نميخوام، نه نميخوام
كره الاغ كدخدا،
يورتمه ميرفت تو كوچه ها:
- الاغه چرا يورتمه ميري؟
- دارم ميرم بار بيارم، ديرم شده، عجله دارم.
- الاغ خوب نازنين،
سر در هوا، سم بر زمين،
يالت بلند و پرمو، دمت مثال جارو،
يك كمي بمن سواري ميدي؟
- نه كه نميدم
- چرا نميدي؟ (!)
- واسه اينكه من تميزم.
پيش همه عزيزم.
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
غازه پريد تو استخر.
- تو اردكي يا غازي؟
- من غاز خوش زبانم.
- مياي بريم به بازي؟
- نه جانم.
- چرا نمياي؟
- واسه اينكه من، صبح تا غروب، ميون آب،
كنار جو، مشغول كار و شستشو.
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
در واشد و يه جوجه
دويد و اومد تو كوچه.
جيك جيك زنان، گردش كنان
اومد و اومد، پيش حسني:
-جوجه كوچولو، كوچول موچولو،
مياي با من بازي كني؟
مادرش اومد،
- قدقدقدا
برو خونه تون، تورو بخدا
جوجه ي ريزه ميزه
ببين چقدر تميزه؟
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
حسني با چشم گريون،
پاشد و اومد تو ميدون:
- آي فلفلي، آي قلقلي،
مياين با من بازي كنين؟
- نه كه نميايم نه كه نميايم
- چرا نمياين؟
فلفلي گفت:
- من و داداشم و بابام و عموم،
هفته اي دوبار ميريم حموم.
اما تو چي؟
قلقلي گفت:
- نگاش كنين.
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!
حسني دويد پيش باباش:
-حسني مياي بريم حموم؟
- ميام، ميام
- سرتو ميخواي اصلاح كني؟
- ميخوام، ميخوام
- حسني نگو، يه دسته گل
تر و تميز و تپل مپل
الاغ و خروس، جوجه و غاز و ببعي
با فلفلي، با قلقلي، با مرغ زرد كاكلي
حلقه زدن، دور حسني.
الاغه ميگفت:
- كاري اگر نداري، بريم الاغ سواري.
خروسه ميگفت:
- قوقولي قوقو. قوقولي قوقو؟
هرچي ميخواي فوري بگو.
مرغه ميگفت:
- حسني برو تو كوچه.
بازي بكن با جوجه.
غازه ميگفت:
- حسني بيا،
با هم ديگه بريم شنا.
توي ده شلمرود
حسني ديگه تنها نبود.
مي چرخم و مي گردم
چرخ و فلك تند مي ره
بالا و پايين مي ره
آخ داره مي ره حالا پايين
مي رسه يواش به زمين
اما به سوي هوا دوباره مي ره بالا ."
"تو كه ماه بلند آسموني
منم ستاره مي شم دورتُ مي گيرم
اگه ستاره بشي دورمُ بگيري
منم ابر مي شم روتُ مي گيرم
اگه ابر بشي رومُ بگيري
منم بارون مي شم چيك چيك مي بارم
اگه بارون بشي چيك چيك بباري
منم سبزه مي شم سر در مي آرم
تو كه سبزه مي شي سر در مياري
منم گل مي شم و پهلوت مي شم
تو كه گل مي شي و پلهوم مي شيني
منم بلبل مي شم چهچه مي خونم ."
دوباره ماه زيبا
نشسته اون بالاها
مي تابه نور مهتاب
همه چشما پر از خواب
مامان جونم بخون باز
برايم شعر وآواز
شده وقت لالايي
عروسك جان كجايي
لالا لالا آناناس
عروسك تو تنهاس
بگير اونو توآغوش
لحافتو بكش روش
لالا لالاگلابي
خيال كن روي تابي
يا تو قايق رو آبي
حالا راحت مي خوابي
لالا پسته خندون
خوابيده گل تو گلدون
توهم مثل گل ناز
نگفتي شب بخير باز
بذار چشاتو رو هم
نباشه تو دلت غم
لالا انار دون دون
نمي ره خوابت آسون
ببين خورشيد خوابيده
لحافو روش كشيده
لحاف پر ستاره
يه ماه نصفه داره
لالا شليل وآلو
بالش پنبه ايت كو
كجا قايم شده كوش؟
خوابيده روي اون موش
گل من خيلي خستس
قايم باشك ديگه بس
لالالاموز وانگور
بلا از تو بشه دور
توآسمون ستاره
شبا تا صبح بيداره
نگاه كن دست تكون داد
يه بوس برات فرستاد
لالالاهندوانه
گل يكي يد ونه
توديشب خوش خوابيدي
بگو توخواب چي ديدي؟
بخواب آرام و شيرين
ببين خواباي رنگين
لالا گيلاس خوش طعم
بذار چشماتو رو هم
قناري خواب خوابه
مي خواد تا صبح بخوابه
يواش ساعت ديواري
بيدار ميشه قناري
لالا ليموي شيرين
پاورچين و پاورچين
بابا اومد تو رو ديد
تو خواب چشماتوبوسيد
بابا تختو مي ده تاب
تو هم مي خندي تو خواب
لالالا توت فرنگي
عجب خواب قشنگي
چشماتوبستي آرام
تموم شد لالايي هام
الهي باشه فردا
برايت صبح زيبا
فوريه خيلي كارم
لگن بيار زود برام
تاخيس نشه شلوارم
فيل به اين بزرگي
لگن به اين كوچيكي
پاهاش چه چاق وگنده ست
اين آقا فيل خيگي
زرافه خيلي نازه
پاهاش چقدر درازه
ناراحته چون كه نيست
لگن براش اندازه
خط خطيه گور خر
از نوك پا تا به سر
بايد بشينه روي
يك لگن بزرگتر
اين سگ ما خال خاليست
خالهاي او قهوه ايست
خودش بايد بدونه
كه جاش رو اين لگن نيست
مرغك پا حنايي
بخون توقد قدايي
روي لگن نشستي
به چه پري چه پايي
آهاي آهاي آقا موش
كه هستي خيلي با هوش
لگن برات بزرگه
نيفتي يك دفعه توش
خرس سفيد خسته
روي لگن نشسته
بايد بلند شه از جاش
در خونه را نبسته
قورباغه سبز من
نشسته روي لگن
لگن كه مال او نيست
مال كيه مال من
اون طرف اين لگن
افتاده شلوار من
مامان بدو زود بيا
تموم شده كار من
پر شده باز اين لگن
بايد كه خاليش كنم
تا اين كه دفعه بعد
دوباره توش جيش كنم
جيك و جيك وجيك صدا كرد
پريد لب حوض نشست
به آب حوض نگا كرد
دوتا ماهي قرمز
ميون حوض آب ديد
گنجشكك نازنازي
به هر دو ماهي خنديد
دو تا ماهي قرمز
گنجشكه را كه ديدن
هي ميون حوض آب
چرخيدن و چرخيدن
دوتا ماهي و گنجشك
با هم چه حرفا گفتن
رفيق شدن سه تايي
گل گفتن و شنفتن
خونه زيبا
وقتي تو خونه مامان خنده به لب داره
دنيا مي خنده به ما شادي مياره
بابا كه از در مياد با بوسه شيرين
براي ما بچه ها هديه مياره
تو باغچه خونه ما پر از گل و گياهه
اگه رو سبزه و گل بذاريم پا گناهه
ما مثل شاپركها مي رقصيم دور گلها
با هم آواز مي خونيم تو اين خونه زيبا
ني ني كوچولو ميآره
آلبوم عكس ها شونو
مي بينه دونه دونه
عكس هاي توي اونو
ميبينه توي عكسي
مامان جونش عروسه
نشسته پيش داماد
ميخواد اونو ببوسه
داماد كيه؟ باباشه
ني ني تو پولي ميخنده
اما لجش ميگيره
زود آلبومو ميبنده
ميگه مامان نميخوام
تو بابا مو ببوسي
چرا نكري دعوت
منو به اين عروسي
يه خروس چاقو چله
نشسته روي پله
پراش چقدر قشنگه
قشنگو رنگارنگه
قوقولي قوقوش ، قوقولي قوقوش بلنده
بالهاشو هي وا ميكنه ميبنده
يه تاج داره رو كله اش
ناخن داره روپنچه اش
چشمهاي ريزي داره
ناخنهاي تيزي داره
خورشيد كه ميره تو خونه
خروسه دلش ميگيره
با حوله تميزت دست و روت پاك كن
صبح كه مي شه با شادي بلند شو از رختخواب
يك كمي لي لي بكن برو سر شير آب
دست و رويت را بشوي دوباره مسواك بزن
دندونا را سفيد كن مانند ددون من
من هميشه صبح و شب دندونامو مي شويم
هميشه پاك و زيباست دندون و دست و رويم
سه تا چراغ بديدم از قرمزش ترسيدم
زرده كه شد نمايان رفتم لب خيابان
چراغ سبز كه ديدم از جايي خود پريدم
با شادي فراوان رد شدم از خيابان
از خط كشي دويدم به ماشينا خنديدم
یکی بود، یکی نبود
در خانمان گودالی بود
پشه چادر زده بود
تو چادر نشسته بود
گربه عطاری می کرد
موشه بقالی می کرد
شتره نمد مالی می کرد
فیل اومد تماشا کنه
اوفتاد و دندونش شکست
گفت چی کنم چی نکنم
رومو به دروازه کنم
صدای بزغاله کنم
بیجی، بیجی، مع مع
دنبه داری؟ نه نه
پس چرا می گی مع مع
لیلی لیلی لیلی حوضک
گنجشکه اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک،
اين رفت خبر کرد
اين کشت و پر کرد
اين پخت و پز کرد
اين گفت مال منو کی خورد
اين گفت: منِ منِ کله گنده.
شد هوا سپيد، در اومد خورشيد، وقت اون رسيد، كه بريم به صحرا
آی نازنين مريم
جان مريم چشماتو وا كن ، منو نیگا كن
بشيم روونه، بريم از خوونه، شونه به شونه، به ياد اون روزها
آی نازني مريم
باز دوباره صبح شد، من هنوز بيدارم
كاش مي خوابيدم، تو رو خواب مي ديدم
خوشه غم ، توی دلم، زده جوونه، دونه به دونه
دل نمي دونه، چه كنم با اين غم
آي نازنين مريم
باز دوباره صبح شد، من هنوز بيدارم
كاش مي خوابيدم، تو رو خواب مي ديدم
خوشه غم ، توي دلم، زده جوونه ، دونه به دونه
دل نمي دونه، چه كنم با اين غم
آی نازنين مريم
خوشحال و شاد وخندانم
قدر دنيا را می دانم
خنده كنم من، دست بزنم من
پا بكوبم من، شادانم
در دلم غمی ندارم
زيرا هست سلامت جانم
عمر ما كوتاست، چون گل صحراست
پس بياييد شادی كنيم
بياييد با هم بخوانيم
ترانه ی مهربانی
عمر ما كوتاست، چون گل صحراست
پس بياييد شادی كنيم
گل بريزم من، از توی دامن
بر روی خرمن، شادانم
آبی آسمونیه
ستاره های ریز داره
فقط مال مهمونیه
وقتی که من چرخ میزنم
تموم چیناش وا میشه
تو آسمون دامنم
ستاره ها پیدا میشه
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
ديو اومد ،كدوم ديو
ديوي كه توي خواب بود ،كدوم خواب؟
خوابي كه تو چشاته،كدوم چشم؟
چشمي كه روزو گم كرد،كدوم روز؟
روزي كه قصر ما بود،كدو قصر؟
ديو اومد ديو اومد ديو اومد
كدوم ديو كدوم ديو كدوم ديو
صداش كنيم رهايي زميني نه هوايي
انگار به فكر مايي انگار به فكر مايي
به فكر ما نبودي ،از غم رها نبودي
وگرنه ديو دود ميشد يك شبه نابود ميشد
ين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
7 درو بستي نمكي 1درو نبستي نمكي
7 درو بستي نمكي 1درو نبستي نمكي
همينه كه بي عروسكي،همينه كه بي بادبادكي
يك الك بي دولكي همينه كه بي عروسكي
ين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
خونمون رو آب برده
اقصه رو خواب برده
بابای من قشنگترین بابای دنیاست
بابای خوبم دوست دارم
اخه تو مهربونی
پدر جون مادرجون شما ها همزبونید
الهی همیشه شما پیشم بمونید
حيووناي رنگارنگ
پرنده هاي كوچولو
ميمون و شير و پلنگ
مردُم رو خوشحال ميكنه
با يه دونه توپه كوچيك
تنهايي فوتبال ميكنه
وايستاده روي دو پا
خرگوش رو نگاه كنيد
هي ميپره تو هوا
چه خوشگل و قشنگه
چترشو هي باز ميكنه
ناز و خوش آب و رنگه
اول آفتاب پا ميشم
يه كمي ورزش ميكنم
تو باغچه نرمش ميكنم
صدا ميزنم مامان جون
چايي رو بريز تو فنجون
وقتي چايي رو نوشيدم
مامانو بابارو بوسيدم
ميرم به كودكستان
خوشحال و شاد و خندان
تو گوشم آهنگ ميزنه
من گوشيرو برميدارم
ميگم الو سلام دارم
مامان جونم صداش مياد
صداي خنده هاش مياد
از پشت سيم بهم ميگه
بزرگ شدي حالا ديگه
صدآفرين بر پسرم ، برات يه هديه مي خرم
صدآفرين بر دخترم ، برات يه هديه مي خرم
بازي چه خوبه با بچه هاي خوب ، بازي ميكنم با يه دونه توپ
چون پرت ميكنم توپ سفيدم را ، قل قل ميخوره ميره به هوا
قل قل ميخوره تو زمين ورزش ، يك و دو و سه ، چهار و پنج و شش
دیدی افتاد دم آخر لای تله
حالا دیگه عمرت به سر اومده
حالا دیگه عمرت به سر اومده
یاد میاد رفته بودی تو دفتر و کتابم
دفتر انشای منو یواشکی جویدی
دسته گلی به آب دادی من خجالت کشیدم
از همونا که پینه دوز به روی هر بال داره
می خوام به خاله ام بگم یواشکی یه روزی
خاله جون خال خالی ام مثل یه پینه دوزی
با بیلچه ای که داشتم اونو تو باغچه کاشتم
هر روز بهش آب میدادم سایه و افتاب میدادم
حالا دیگه بزرگ زیباست قشنگترین گلای دنیاست
از پنجره نگاه کن
با چشای قشنگت
به منظره نگاه کن
اون بالا بالا خورشید تابیده بر اسمون
یه رشته کوه پایین تر
پایین ترش درختان
نگاه کن اون دوردورا
کبوتری می پرد
شاید برای بلبل
از گل خبر میبرد
پیاز تند و تیزه
با چاقو روش می زنه
تا بشه ریزه میزه
چرا مامان گریه کرد
شاید دلش می سوزه
برای اون پیازه
به قلکم رسیدم
زدم اون رو شکستم تا پول بیاد تو دستم
,هیچی نبود تو قلک به جز یک سوسک کوچک
سوسکه بگم چی کار کرد؟
ترسیدوزود فرار کرد
خونه ی اون خراب شد
دلم براش کباب شد
دویدم و دویدم,
رفتم برای سوسکه یک قلک نو خریدم
از صبح تا شب کارش شنا بود
او خانه ای داشت در حوض کوچک
پیراهنش بود از جنس پولک
آلبوم عکس ها شونو
می بینه دونه دونه
عکس های توی اونو
میبینه توی عکسی
مامان جونش عروسه
نشسته پیش داماد
میخواد اونو ببوسه
داماد کیه؟ باباشه
نی نی تو پولی میخنده
اما لجش میگیره
زود آلبومو میبنده
میگه مامان نمیخوام
تو بابا مو ببوسی
چرا نکردی دعوت
منو به این عروسی
چي ميخوري؟ نون قندي
مال من كو؟پيشي برده
اگه پيشيو ببينم سر دمشو ميچينم
دخترك زرنگم
هنوز تو رختخوابي
اخه چقدر ميخوابي
پاشو تولدته
تولد خودته
عروسكم بهارك
تولدت مبارك
دلم براش مي سوزه بالش شكسته
به من نگاه مي كنه ساكت و خسته
مامان جون مهربون بالش رو بسته
كبوتر ناز نازي خوب مي شي فردا
دوباره پر مي كشي به اسمونها
دسته ي كفگير شكست هاي هاي
بگو به بابا كه بره بازار
بخره دسته واسه كفگير واسه كفگير
من برات هر چي ميپختم همه عملت بود همه عملت بود
تو برام هر چي ميپختي همه كتلت بود همه كتلت بود
پيازمون خراب بود ، مشتري داشتيم
مشتريمون كچل بود دوستش نداشتيم ، دوستش نداشتيم
ما دو تا دختر خاله ، ميريم خونه خاله
ميخوريم گوشت و جيگر ، ميزنيم به همديگه
آب دريا خنكه پسرخاله بادكنكه ، فوتش كنيم مي تركه
بمب ، بمب ، بمب
خرگوش من چه نازه
گوشاش چق درازه
مثل بخاری گرمه
چه خوشگلو چه نرمه
دستاشو پیش میاره
به روی هم میزاره
میخوره برگ کاهو
میپره مثل آهو
لحاف رو روش کشیده
تو خواب داره میخنده
کی دیده کی شنیده
شاید که یه فرشته اومده از آسمون
براش لالایی خونده لبهاشو کرده خندون
ماهی زرد و سرخ من تو آب شنا می کنه برام
وقتی که نزدیکش می شم دهنشو وا می کنه برام
یه روز به ماهی گفتم بیا باهم بازی کنیم
خنده ای کرد و گفتش ماهی باید تو آب باشه تا همیشه زنده باشه
ای زنبور طلایی
نیش می زنی بلایی
پاشو پاشو بهاره
گل واشده دوباره
برو به باغ و صحرا
عسل بساز برا ما
ستاره مهربون به من نگاه میکنی
اسم ستاره هارو بازم صدا میکنی
دلم میخواد همیشه پیش شما بمونم
کنار یک ستاره تا صبح بیدار بمونم
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تورختخواب مخمل آبی خوابیده
دیروز مامان رفته بازار اونو خریده
قشنگ تر از عروسکم هیچکس ندیده
عروسک من چشماتو وا کن
وقتی که شب شد اونوقت لالا کن
تو چشمای مادرم عکس خودم رو دیدم
چشمای مادرم رو تو دفترم کشیدم
مثل یه آینه بود من اون تو پیدا بودم
اما اخه چطوری تو چشم اون جا شدم
ما خواب خوش می بینیم اون در فکر شکاره
آقا پلیسه زرنگه
با دشمنا می جنگه
ننه اش میگه زهرمار
باباش میگه ولش کن
چادر سیا سرش کن
از خونه بیرونش کن
همسایه مون مریضه
بدوبدو دکترش کو
من که خودم دکترم
از همشون بهترم
آب انارش بده
پسته گلابش بده
رفتم تو آشپزخونه
دیدم مامان آش پخته
هی ریختم
هی خوردم
هی ریختم
هی خوردم
مامان اومد بالا سرم
با ملاقه زد تو سرم
آخ سرمو آخ بدنم
این عضلات گردنم
آی جغجغه!
آی فرفره!
بازیچه دارم بچه ها
ای بچه های کوچه ها
بازیچه های رنگ رنگ
ارزان و زیبا و قشنگ!
آمد دوباره پیر مرد
آن پیر مرد دوره گرد
با آن نگاه مهربان
آن پیر مرد خوش زبان
گوید برای بچه ها
حرفی از آن بازیچه ها
آی جغچغه فریاد کن!
این بچه ها را شاد کن
آی فرفره چرخی بزن!
رقصی بکن در دست من!
آی بادبادک
پرواز کن، بالا برو!
آزاد و بی پروا برو!
باران دانه دانه
در ناودان خانه
می خواند این ترانه
از قطره های باران
شد تازه سبزه زاران
پر گشت جویباران
از ناودان خانه
بشنو تو این ترانه
باران دانه دانه
ریزد به شاخساران
بارون مياد ، شور شور شور
اب راه اوفتاد ، هور هور هور
برف اومده ، ريزو ريزو ريز
يخ زده شده ، ليزو ليزو ليز
تگرگ مياد ، دام دام دام
سرم ، دستم ، پام پام پام
بارون مياد شَرشَر
پشت خونه هاجر
هاجر عروسي داره
تاج خروسي داره
بچه خوب و مهربون
گریه کنی چشای تو
پف میکنه میاد جلو
قرمز و بد ادا میشه
یه کمی تا به تا میشه
بجای گریه خنده کن
صورت خود تابنده کن
حيوانها خيلي هستند وحشي و اهلي هستند
گاوبچه اش گوساله بز بچه اش بزغاله
گوسفند وميش و بره مي چرخند توي دره
اسب و شتر تو صحرا بار مي برند به هر جا
گنجشك و سار و بلبل مي روند روشاخه گل
روباه و شير و پلنگ حيوانهاي رنگارنگ
تو دشت و كوه و بيشه پيدا مي شوند هميشه
داداشی رفته دبستان
با لباس تابستان
چون کتشو نبرده
طفلکی سرما خورده
تب کرده و خوابیده
مهتاب به روش تابیده
داداشی جونم بیدار شو
مشغول کارو بار شو
هاپیشته هاپیشته
بخاریم بخاری
دستتو رو من نزاری
ای بچه مامانی
وقتی که داغ داغم
روشن میشه چراغم
یه وقت نیای سراغم
صبح هاي زود پا مي شم
تا از لحاف جدا شم
دست و رويم را مي شورم
ليوان شير مي نوشم
ميرم به كودكستان
به جمع خوب دوستان
با اونها بازي مي كنم
يك دنيا شادي مي كنم
مربي خوبي دارم
من اون را خيلي دوست دارم
من که یه گل نبودم فقط یه دونه بودم
یه بچه نازنین منو گذاشت تو زمین
بارون اومد آبم داد خورشید اومد نورم داد
بهار اومد قد کشیدم شادی گلها را دیدم
اگه تو منو ببینی نکنه منو بچینی
دامن من چین چینیه
آبی آسمونیه
ستاره های ریز داره
فقط مال مهمونیه
تموم چیناش وا میشه
تو آسمون دامنم
ستاره ها پیدا میشه
تو با غچه اونو کاشتم
باد اومد و تاپش داد
ابر اومد و آبش داد
شب اومد و خوابش کرد
روز اومد بیدارش کرد
برف اومد و سرد شد
پیراهنش زرد شد
بهار که از راه رسید
درخت سیبم رو دید
بهار به او عیدی داد
اگر که گفتی چی داد؟
سبزه داد
قدم می زد تو کوچه
اومد یه کفش ولگرد
پای اونو لگد کرد
مورچه پا شکسته
راه نمی ره نشسته
با برگی پاشو بسته
نمی تونه کار کنه
دونه هارو بار کنه
تو لونه انبار کنه
مورچه جونم تو ماهی
عیب نداره سیاهی
باد آمد بادآمد
درباغ سيب ما
شادآمد شادآمد
اين شاخه آن شاخه
لرزيد از دست باد
يك سيب خوش مزه
درجوي آب افتاد
آب آن را شُرشُرشُر
باخود تا صحرا برد
يك گاو خال خالي
آن را بو كرد و خورد
آهويی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم
دوريش برام مشکله کاشکی اونو می بستم
ای خدا چی کار کنم آهو مو پيدا کنم
ای خدا چی کار کنم آهو مو پيدا کنم
وای چکنم وای چکنم کجا اونو پيدا کنم
کاشکی اونو می بستم
کاشکی اونو می بستم
باز برای آسمون از راه رسید یه مهمون
یه ابر چاق سیاه با خنده های قاه قاه
ابر ِسیاه شیطون دوید توی آسمون
نشست کنار خورشید دامنشو روش کشید
آسمونو سیاه کرد خنده ای قاه قاه کرد
خورشید به ابر نیگا کرد پرنده رو صدا کرد
پرنده زود پر کشید رفت تا به ابرک رسید
پاهاشو قلقلک کرد به خنده هاش کمک کرد
ابر سیاه هی خندید اشک چشاشو ندید
خنده ی ابر بارون شد خورشید خانوم خندون شد
افتاب اومد
صبح شده آفتاب اومده
من تازه از خواب پا شدم
وای جواب مامان جونو
ای خدا چی بدم
اول جامو جمع می کنم
بعد چایی رو دم می کنم
حاضر می شم برای ورزش
ورزشهای ساده و نرمش
با صابون خوشبو، می شورم دست و رو
صورتم می شه از پاکی چو گلها
مامانم واسه من یه چایی می ریزن
بوسم هم میکنن، میگن: بفرما
خروسه میگه قوقولی قوقول:
صبح که میشه زود پاشو بگو
سلام مامان .سلام بابا
خورشید اون بالا سلام
سلام به رویه زیبات
چه خبر ز کوچه ما
بزرگترها به کارند .میرن که نون بیارند
بچه های ناز نازی رفتن سراغ بازی
کلاغ میگه غار غار :میای بریم سر کار
نچ حالا زود نچ حالا زود
ما گلهای خندانیم فرزندان ایرانیم
ایران پاک خود رامانند جان می دانیم
ماباید دانا باشیم هشیار وبینا باشیم
ازبهر حفظ ایران باید توانا باشیم
آباد باش ای ایران!
آزاد باش ای ایران!
ازما فرزندان خود
دلشاد باش ای ایران!
گل گل گل !گل اومد
کدوم گل؟!
همون که رنگارنگه ؛برای شاپرکها یه خونه ی قشنگه!
کدوم کدوم شاپرک؟!
همون که روی بالش ،خال های :سرخ وزرده
با بال های قشنگش، می ره وبرمی گرده
کدوم بال؟!
بالی که باز می شه وبسته می شه
می بنده اون روشاپرک وقتی که خسته می شه
شاپرک خسته می شه بالهاشو زود می بنده
روی گلها می شینه
شعرمی خونه می خنده
خونه مادر بزرگه هزار تا قصه داره
خونه مادر بزرگه شادی و غصه داره
خونه مادر بزرگه حرفای تازه داره
خونه مادر بزرگه گیاه و سبزه داره
کنار خونه ما همیشه سبزه زاره
دشتاش پر از بوی گل
اینجا همه اش بهاره
دل وقتی مهربونه شادی میاد می مونه
خوشبختی از رو دیوار
پر می کشه تو خونه
گل همه رنگش خوبه
بچه زرنگش خوبه
توی کتاب نوشته
تنبلی کار زشته
تنبل پاشو بیدار شو
از رخت خواب جدا شو
بشور دست و رویت
شانه بزن به مویت
مسواک بزن به دندان
تا بشی شاد و خندان
تو كه ماه
منم ستاره
اگه ستاره
منم ابر
اگه ابر
منم بارون
اگه بارون
منم سبزه
توكه سبزه
منم گلميشم ، پهلوت ميشينم
تو كه گلميشي پهلوم ميشيني
منم بلبل
مادربزرگ
وقتي اومد
خسته بود
چار قدش و
دور سرش
بسته بود
صداي كفشش كه اومد
دويدم
دور گُلاي دامنش
پريدم
بوسه زدم روي لُپاش
تموم شدن خستگي هاش
من رنگ سبزم
برگ درختم
گاهي لباسم
بر بند رختم
من سبز هستم
رنگ بهارم
هم پيش گلها
هم پيش خارم
من رنگ گوجه
رنگ خيارم
من رنگ برگم
رنگ بهارم
صورتم مثل هلو
قد و بالام کوتاه
چشم و ابروم سیاه
مامان خوبی دارم
می شینه توی خونه
می بافه دونه دونه
می پوشم خوشگل می شم
مثل دسته گل میشم
دست کوچولو پا کوچولو
گریه نکن بابات میاد
تا خونه همسایه ها
صدای گریه هات میاد
گشنه شدی شیرت بدم
تشنه شدی آبت بدم
خوابت میاد بگو لالا
تا من کمی تابت بدم
تق و تق و تق
این باباشه صداش میاد
گریه نکن تا بشنوی
صدای کفش پاش میاد
این روزا خیلی شادم
چونکه می خوام با دوستان
برم به کودکستان
تراش می یاد کنارم
خیلی دوستش می دارم
انگار با من داداشه !
سرم رو می تراشه
حالا چقدر تیزم من
عاشق پاییزم من !
برگ درخت می ریزه
هوا شده کمی سرد
روی زمین پر از برگ
ابر سیاه و سفید
رو آسمونو پوشید
دسته دسته کلاغا
می رن به سوی باغا
همه می گن به یک بار
غار و غارو غارو غار
من یه گلم من یه گلم ببین،ببین چه خوشگلم
من که یه گل نبودم فقط یه دونه بودم
یه بچه نازنین منو گذاشت تو زمین
بارون اومد آبم داد خورشید اومد نورم داد
بهار اومد قد کشیدم شادی گلها را دیدم
اگه تو منو ببینی نکنه منو بچینی
پسر بابا قشنگه
با زندگی یه رنگه
شب که بابا تو خونه ست
پسر بابا رو شونه ست
بالا و پایین می ره
نفس اونو می گیره
امّا بابا می خنده
دور غم و می بنده
اگر چه خیلی خسته اس
لباش مثال پسته اس
دلش چه شاده شاده
خوشیش چقدر زیاده
پدر و پسر تو اَبران
با اون لبای خندان
دست علی یارشون
خدا نگهدارشون
پاشو، پاشو، آفتابو صدا کن
پاشو، پاشو، لباستو بپوش
پاشو، پاشو، آماده شو بکوش
.
حرف منو گوش کن
خوابو فراموش کن
زنده کن با ورزش دل و جان
.
ای کودک زیبا
زودتر پاشو از جا
نیرو بخشد ورزش به انسان.
بچه خوب ، چه می کنی ؟؟ حرفمو گوش کن ….. نچین میوه کال
شاخه هامو تو نشکنی ………. من تو رگام خون دارم
یادت باشه، من زنده ام ………. من تو بدن جون دارم
در پای من بریز آب همیشه ………. تا که شوم سرسبز
بذار بیان به روی شاخه هامون ……… هم گنجشک و هم سار
یادت باشه پاییز میاد …….. برگای من می ریزه
یه روز می شه که خشک می شم ……… چوبم برات یه میزه
عطرم به جان سرشته
زینت سفره هایم
قوت دست و پایم
حاصل کار یاران
خوراک صد هزاران
حکایتم دراز است
در من هزار راز است
بشنو تو سرگذشتم
چه بودم و چه گشتم
گندم بودم در آغاز
گندم ناز و طناز
دهقان پیر مرا کاشت
زحمت کشید تا برداشت
هر روز و شب داد آبم
ببین چقدر شادابم
از رنج و کار دهقان
کم کم شدم شکوفان
قدم بلند شد کم کم
بوسید رویم را شبنم
به به به خوشه هایم
گندم با صفایم
شد ساقه ام طلایی
آی برزگر کجایی؟
پیشم بیا شتابان
با داس تیز و بران
دروم کرد مرد دهقان
برد پیش آسیابان
آردم کرد آسیابان
خمیر شدم پس از آن
گذاشت رو پاروش نانوا
چید تو تنور خمیر را
گرفتم از آتش جان
یواش یواش شدم نان
ده ها تن گرم کارند
شب تا سحر بیدارند
تا نان شود مهیا
آید به سفره ما
ای که می خوری نان را
بدان تو قدر آن را.