جوك
2- یارو میاد تهران میبینه همه آستین کوتاه پوشیدند ، میگه: خُب اینا با چی دماغشون را پاک میکنند. 373- یارو تو اتوبوس به طرف گیر میده آقا شما سرهنگی؟ طرف هم که حال نداشته توضیح بده این علامت رو لباس من نشان سرگرد ، میگه: آره ، یارو میگه: خب شما غلط کردی لباس سرهنگ ها را میپوشی
3- یارو میره یخ بخرد طرف یخ نداشته ، بعد یارو میگه: ببخشید آقا کی پخت میکنید.
۴- یارو بلند پروازی میکنه با ضد هوایی میزنندش
۵- دو نفر تنبل بانک میزنند اولی به اون یکی میگه: خب بیا بشمریم. دومی میگه: حوصله داری فردا رادیو میگه.
۶ یارو میره یخ بخرد ، طرف میگه: یخ ها قالبی ۲۰۰۰ تومان است. یارو که پول نداشته میخواست بهونه بیارد یه دست به یخ ها میزنه ، میگه: ببخشید از این یخ ترش را ندارید.
۷- به یارو میگن: بابا تو با این هیکلت میتوانی جای 5 نفر کار کنی. یارو میگه: خُب هدف من خیره میخوام اون 5 نفر از نون خوردن نیافتند.
۸ به یارو میگن: حالت چطوره؟ یارو میگه: تازه موکتش کردم.
۹- تو شهر یارو سیل میاد میرن دور تا دور شهر را سیم خار دار میکشند.
1۰- یارو زنگ میزنه به فلسطین میگه: اونجا فلسطینه؟ طرف جواب میده: بله ، یارو داد میزنه میگه: پس شما غلط میکنید میگویید که فلسطین اشغاله.
362- یارو میمیرد بچه هاش عکسش را نداشتند از گردن خاکش میکنند.
362- به یارو میگن: یه شعر تبلیغی برای خمیردندان پونه بساز. یارو هم یه ذره فکر میکنه میگه: خمیر دندان پونه چشمها را نمیسوزونه.
364- یارو میره گروگانگیری تفنگ را میگذارد رو شقیقه طرف میگه: اگر تکون بخوری مشت و لگد را حتما میخوری ، پس مواظب باش.
365- یارو میره تو کیوسک تلفن وقتی برمیگرده یه نفر ازش میپرسه سالم بود؟ یارو میگه: آره ولی آفتابه نداره.
356- به یارو میگن: دو دوتا چند تا میشه؟ یارو میگه: 4 تا بهش میگن: چه جوری حساب کردی؟ یارو میگه: خُب جمعش کردم شد 4 تا!
357- یارو با دوست دخترش تو ماشین بودند میرسند به ایست و بازرسی به دوست دخترش میگه پیاده شو بعد از ایست و بازرسی بگو تجریش من هم سوارت میکنم ، بعد از ایست و بازرسی دختره یادش میره بگه تجریش بعد یارو میاد بهش میگه: ونک یارو هم میگه: نه خانم مسیرم نمیخورد.
358- دو تا خانواده همسایه بودند هر سی ثانیه برق یکی از آنها میرفته ، میرن تحقیق میکنن میبینند از چراغ راهنمایی برق دزدیدند.
359- از دختره می پرسند: نامزدت چه شکلیه ؟ میگه مثل اسب نجیب . مثل سگ وفادار ، مثل طاووس مغرور ، مثل خروس با غیرت ، مثل شیر قوی ، مثل عقاب تیز بین . دوستش میگه کی میریم باغ وحش نامزدت رو ببینیم!؟!؟
360- یارو میره پرچم فروشی میگه: پرچم ایران دارید؟ طرف میره برایش میاره ، یارو نگاهش میکنه میگه: ببخشید رنگ دیگرش را ندارید؟
351- یارو با خودکار میره حموم ، بهش میگن: چرا با خودکار؟ یارو میگه: هر جا را که شستم علامت میزنم.
352- یارو میره قهوه خانه یک چایی سفارش میده میخوره باز هم سفارش میده میشه 4 تا باز میشه 10 میشه 15 تا دیگه یارو قهوه چی شاکی میشه بابا اینقدر چایی خوردی خسته نشدی؟ یارو میگه: آره خوب شد گفتی برو یه چایی بیار خستگیم در بره.
353- به یارو میگن: از چه کارتونی خوشت میاد؟ یارو میگه: از کارتون خرما!
354- یارو داد میزده این ماشین نوک مدادی برای کیه ؟بهش میگن: بابا این که قرمزه! یارو میگه: مگه نمیشه نوک مداد قرمز باشه.
355- یارو میره کنکور بده یه سکه میبرد می انداخته بالا شانسی سوالها را جواب میداده بعد یه ساعت مسئول اونجا میبینه یارو بد جور عرق کرده و زیر لب فحش میده. بهش میگه: چی شده؟ یارو میگه: سوالها را جواب دادم دارم چک میکنم بیشتر سوالات اشتباه است.
- یارو اسم بچش را میگذارد اس ام اس. بهش میگن: چرا اینو انتخاب کردی؟ یارو میگه: از پیام که باکلاس تره.
347- یار وتو جوی آب تف میکنه میره دنبالش پایش را بگذارد روش.
348- از یارو میپرسند کجای تهران مینشینی؟ یارو میگه: خب معلومه هر جا خسته بشم.
349- یارو مادر زنش را میبرد دکتر میگه: آقا سم خورده مسموم شده. دکتره میگه: خب چرا بدنش کبوده؟ یارو میگه: آخه به زبون خوش که نمیخورد.
350- به یارو میگن: مکه چطور بود؟ یارو میگه: خوب بود ولی از نامرد ها صد تا سنگ خوردم تا بتونم خونه ی خدا را ببوسم.
341- به یارو میگن: چگونه میتوان به آزادی رسید؟ یارو میگه: راههای متفاوتی برای رسیدن به آزادی وجود دارد که هر کدام به نوبه ی خود هزینه ی متفاوت دارند؟ بهش میگن: خب یه مثال؟ یارو میگه: از شوش 400 تومان از رسالت 600 از هفت تیر 300 و ....
342- یارو راننده کامیون بوده نصفه شب میبینه نمیتونه ترمز کنه روبرویش هم یه اتوبوس سریع شاگردش را از خواب بیدار میکنه میگه پاشو پاشو تصادف را نگاه کن.
343- به یارو میگن: برو روزنامه بخر میره با یه آجر برمیگردد ، بهش میگن: چی شد ، روزنامه کو؟ یارو میگه: من رفتم کیوسک به یارو گفتم روزنامه میخوام گفت همون رویی را بردار ، من هم همون رویی را برداشتم.
344- یارو تو کوپه قطار به سمت مشهد میرفته به نفر روبرویی میگه: به سلامتی از مشهد بر میگردید!
345- یارو دیش ماهواره را میگذارد پشت بام روش مینویسد کولر
336- یارو میخواست سوار هواپیما بشه ، بهش میگن: بلیطت کو؟ یارو هم جیب و ساک و همه جا را میگرده بلیطش را پیدا نمیکنه ، یکهو سرش میکنه تو هواپیما میگه: کسی بلیط اضافه نداره من بعدا پولش را بهش بدم؟
337- یارو چاق بود جلو رفیقاش میره رو ترازو میخواست ضایع نشه ، شکمش میده تو !
338- برق 3 فاز یارو را میگیره ، یارو میگه: جرات داری تک فاز تک فاز بیاید جلو؟
339- به یارو میگن: شما چه جوری شخصیت خودتون را نشان میدهید؟ یارو میگه: با ارائه ی بلیط.
340- یارو کدو تنبل میخره میگذاردش کلاس تقویتی
231- به یارو میگن: جسم شفاف چیه؟ یارو میگن: چسمی است که از یک طرف بتونی طرف دیگر را به خوبی ببینی. بهش میگن: آفرین حالا میتوانی یه مثال بزنی؟ یارو یه ذره فکر میکنه میگه: آهان ، نردبان.
323- طرف به یارو میگه: داداش قبله از کدام طرفه؟ یارو میگه: کجا را بهت آدرس دادند؟
333- یارو داشت کشتی میگرفت ، طرف که چند امتیاز عقب بود قاطی میکنه میگه یا پنج تن و یارو را با یه حرکت ضربه فنی میکنه. یارو میگه: بابا این که نامردیه 6 به 1.
324- به یارو میگن: جواب خون شهدا را کی باید بده؟ یارو میگه: خب معلومه آزمایشگاه.
335- به یارو میگن: اینجا چی کار میکنی؟ یارو میگه: پس کجا چی کار کنم؟
- يارو میخواست غرق مناجات نشه ، جلیقه نجات تنش میکنه.
327- ت يارو تلویزیون میخره. فرداش میره مغازه طرف کنترلش پس میده میگه: داداش توی جعبه اش یه ماشین حساب بود گفتم بیام پس بدم ، آخه حروم خوری به ما نیامده.
228- به يارو میگن: دخترتو به کی دادی؟ يارو میگه: غریبه نیست ، دامادمه !
229- يارو را میبرند کلانتری. يارو میگه: واسه چی منو آوردید اینجا؟ بهش میگن: برای عرق خوری ! يارو میگه: ا دمتون گرم پس بریز بخوریم.
230- يارو سرشو بدون آب شامپو میزده میخواست بشوره. بهش میگن: چرا آب نمیزنی؟ يارو میگه: آخه رو شامپو نوشته بود برای موهای خشک !
321-به یارو میگن: بیا این عرقو بخور. یارو میخوره و بعد 10 دقیقه میگردش. بهش میگن: آب بود که خوردی. یارو میگه: دیگه دیر گفتید منو گرفته
322- یارو میره الکتریکی میگه: گلاب به رویتون ، لامپ دارید؟ یارو میگه: آره ولی چرا گلاب به رومون؟ یارو میگه: آخه برای توالت میخوام.
323- یه روز یه یارو میره خونه رفیقش .وقتی میخواد بلند بشه بره رفیقش میگه: حالا که ظهره نهار رو بخور بعد برو. یارو میگه: باشه . نهار رو میخوره بلند میشه که بره رفیقش میگه: آخه با معده پر کجا میری ؟ یه چرت بزن بعد برو. یارو میگه: باشه .یه چرت میزنه بعد بلند میشه که بره رفیقش میگه: بشین یه دست تخته بزنیم بعد برو. میگه: باشه. یه دست تخته میزنه بعد بلند میشه بره رفیقش میگه: الان که شب شده شام رو بخور بعد برو. یارو میگه: باشه. شام رو میخوره بعد بلند میشه بره رفیقش میگه: این موقع شب کجا میخوای بری ؟ بخواب صبح برو. یارو میگه: باشه. میخوابد صبح بلند میشه بره رفیقش میگه: صبحانه چی؟ یارو میگه: نه دیگه مرسی زن و بچه تو ماشین منتظرند.
324- یارو میره جبه بعد از 2 روز برمیگرده. بهش میگن: چی شد اینقدر زود برگشتی؟ یارو میگه: بابا اونجا به قصد جون تفنگ بازی میکنند.
325- یارو میاد خونشون میفهمه بوی گاز میاد به زن و بچش میگه: کسی برق و روشن نکنه یهو جرقه میزنه و خونه منفجر میشه. من خودم کبریت دارم میرم شیر گاز و میبندم. (اینهم برای کسانی که جوک را متوجه نشدند: جمله ای که یارو میگه را ویرایش میکنم
یارو میگه: اگر چراغ را روشن کنید ممکنه جرقه بزنه و آن موقع خونه منفجر میشه