پارساپارسا، تا این لحظه: 13 سال و 7 روز سن داره

شیرین عسل مامان

جوك

1390/11/2 2:51
نویسنده : شیوا
627 بازدید
اشتراک گذاری
۱ پرستاره به یارو میگه: بهتون تبریک میگم ، همسرتون تا 7 ماه دیگه صاحب بچه میشه. یارو میگه: اگر میشه به خودش نگویید میخوام 3-4 ماه دیگه سورپرایزش کنم

 

 

2- یارو میاد تهران میبینه همه آستین کوتاه پوشیدند ، میگه: خُب اینا با چی دماغشون را پاک میکنند. 373- یارو تو اتوبوس به طرف گیر میده آقا شما سرهنگی؟ طرف هم که حال نداشته توضیح بده این علامت رو لباس من نشان سرگرد ، میگه: آره ، یارو میگه: خب شما غلط کردی لباس سرهنگ ها را میپوشی

3- یارو میره یخ بخرد طرف یخ نداشته ، بعد یارو میگه: ببخشید آقا کی پخت میکنید.

۴- یارو بلند پروازی میکنه با ضد هوایی میزنندش

۵- دو نفر تنبل بانک میزنند اولی به اون یکی میگه: خب بیا بشمریم. دومی میگه: حوصله داری فردا رادیو میگه.

۶ یارو میره یخ بخرد ، طرف میگه: یخ ها قالبی  ۲۰۰۰ تومان است. یارو که پول نداشته میخواست بهونه بیارد یه دست به یخ ها میزنه ، میگه: ببخشید از این یخ ترش را ندارید.

۷- به یارو میگن: بابا تو با این هیکلت میتوانی جای 5 نفر کار کنی. یارو میگه: خُب هدف من خیره میخوام اون 5 نفر از نون خوردن نیافتند.

۸  به یارو میگن: حالت چطوره؟  یارو میگه: تازه موکتش کردم.

۹- تو شهر یارو سیل میاد میرن دور تا دور شهر را سیم خار دار میکشند.

1۰- یارو زنگ میزنه به فلسطین میگه: اونجا فلسطینه؟ طرف جواب میده: بله ، یارو داد میزنه میگه: پس شما غلط میکنید میگویید که فلسطین اشغاله.

362- یارو میمیرد بچه هاش عکسش را نداشتند از گردن خاکش میکنند.

362- به یارو میگن: یه شعر تبلیغی برای خمیردندان پونه بساز. یارو هم یه ذره فکر میکنه میگه: خمیر دندان پونه چشمها را نمیسوزونه.

364- یارو میره گروگانگیری تفنگ را میگذارد  رو شقیقه طرف میگه: اگر تکون بخوری مشت و لگد را حتما میخوری ، پس مواظب باش.

365- یارو میره تو کیوسک تلفن وقتی برمیگرده یه نفر ازش میپرسه سالم بود؟ یارو میگه: آره ولی آفتابه نداره.

356- به یارو میگن: دو دوتا چند تا میشه؟ یارو میگه: 4 تا بهش میگن: چه جوری حساب کردی؟ یارو میگه: خُب جمعش کردم شد 4 تا!

357- یارو با دوست دخترش تو ماشین بودند میرسند به ایست و بازرسی به دوست دخترش میگه پیاده شو بعد از ایست و بازرسی بگو تجریش من هم سوارت میکنم ، بعد از ایست و بازرسی دختره یادش میره بگه تجریش بعد یارو میاد بهش میگه: ونک یارو هم میگه: نه خانم مسیرم نمیخورد.

358- دو تا خانواده همسایه بودند هر سی ثانیه برق یکی از آنها میرفته ، میرن تحقیق میکنن میبینند از چراغ راهنمایی برق دزدیدند.

359- از دختره می پرسند: نامزدت چه شکلیه ؟ میگه مثل اسب نجیب . مثل سگ وفادار ، مثل طاووس مغرور ، مثل خروس با غیرت ، مثل شیر قوی ، مثل عقاب تیز بین . دوستش میگه کی میریم باغ وحش نامزدت رو ببینیم!؟!؟

360- یارو میره پرچم فروشی میگه: پرچم ایران دارید؟ طرف میره برایش میاره ، یارو نگاهش میکنه میگه: ببخشید رنگ دیگرش را ندارید؟

351- یارو با خودکار میره حموم ، بهش میگن: چرا با خودکار؟ یارو میگه: هر جا را که شستم علامت میزنم.

352- یارو میره قهوه خانه یک چایی سفارش میده میخوره باز هم سفارش میده میشه 4 تا باز میشه 10 میشه 15 تا  دیگه یارو قهوه چی شاکی میشه بابا اینقدر چایی خوردی خسته نشدی؟ یارو میگه: آره خوب شد گفتی برو یه چایی بیار خستگیم در بره.

353- به یارو میگن: از چه کارتونی خوشت میاد؟ یارو میگه: از کارتون خرما!

354- یارو داد میزده  این ماشین نوک مدادی برای کیه ؟بهش میگن: بابا این که قرمزه! یارو میگه: مگه نمیشه نوک مداد قرمز باشه.

355- یارو میره کنکور بده یه سکه میبرد می انداخته بالا شانسی سوالها را جواب میداده بعد یه ساعت مسئول اونجا میبینه یارو بد جور عرق کرده و زیر لب فحش میده. بهش میگه: چی شده؟ یارو میگه: سوالها را جواب دادم دارم چک میکنم بیشتر سوالات اشتباه است.

 

- یارو اسم بچش را میگذارد اس ام اس. بهش میگن: چرا اینو انتخاب کردی؟ یارو میگه: از پیام که باکلاس تره.

347- یار وتو جوی آب تف میکنه میره دنبالش پایش را بگذارد روش.

348- از یارو میپرسند کجای تهران مینشینی؟ یارو میگه: خب معلومه هر جا خسته بشم.

349- یارو مادر زنش را میبرد دکتر میگه: آقا سم خورده مسموم شده. دکتره میگه: خب چرا بدنش کبوده؟ یارو میگه: آخه به زبون خوش که نمیخورد.

350- به یارو میگن: مکه چطور بود؟ یارو میگه: خوب بود ولی از نامرد ها صد تا سنگ خوردم تا بتونم خونه ی خدا را ببوسم.

341- به یارو میگن: چگونه میتوان به آزادی رسید؟ یارو میگه: راههای متفاوتی برای رسیدن به آزادی وجود دارد که هر کدام به نوبه ی خود هزینه ی متفاوت دارند؟ بهش میگن: خب یه مثال؟ یارو میگه: از شوش 400 تومان از رسالت 600 از هفت تیر 300 و ....

342- یارو راننده کامیون بوده نصفه شب میبینه نمیتونه ترمز کنه روبرویش هم یه اتوبوس سریع شاگردش را از خواب بیدار میکنه میگه پاشو پاشو تصادف را نگاه کن.

343- به یارو میگن: برو روزنامه بخر میره با یه آجر برمیگردد ، بهش میگن: چی شد ، روزنامه کو؟ یارو میگه: من رفتم کیوسک به یارو گفتم روزنامه میخوام گفت همون رویی را بردار ، من هم همون رویی را برداشتم.

344- یارو تو کوپه قطار به سمت مشهد میرفته به نفر روبرویی میگه: به سلامتی از مشهد بر میگردید!

345- یارو دیش ماهواره را میگذارد پشت بام روش مینویسد کولر

 

 

336- یارو میخواست سوار  هواپیما بشه ، بهش میگن: بلیطت کو؟ یارو هم جیب و ساک و همه جا را میگرده بلیطش را پیدا نمیکنه ، یکهو سرش میکنه تو هواپیما میگه: کسی بلیط اضافه نداره من بعدا پولش را بهش بدم؟

337- یارو چاق بود جلو رفیقاش میره رو ترازو میخواست ضایع نشه ، شکمش میده تو !

338- برق 3 فاز یارو را میگیره ، یارو میگه: جرات داری تک فاز تک فاز بیاید جلو؟

339- به یارو میگن: شما چه جوری شخصیت خودتون را نشان میدهید؟ یارو میگه: با ارائه ی بلیط.

340- یارو کدو تنبل میخره  میگذاردش کلاس تقویتی

 

 

231- به یارو میگن: جسم شفاف چیه؟ یارو میگن: چسمی است که از یک طرف بتونی طرف دیگر را به خوبی ببینی. بهش میگن: آفرین حالا میتوانی یه مثال بزنی؟ یارو یه ذره فکر میکنه میگه: آهان ، نردبان.

323- طرف به یارو میگه: داداش قبله از کدام طرفه؟ یارو میگه: کجا را بهت آدرس دادند؟

333-  یارو داشت کشتی میگرفت ، طرف که چند امتیاز عقب بود قاطی میکنه میگه یا پنج تن و یارو را با یه حرکت ضربه فنی میکنه. یارو میگه: بابا این که نامردیه 6 به 1.

324- به یارو میگن: جواب خون شهدا را کی باید بده؟ یارو میگه: خب معلومه آزمایشگاه.

335- به یارو میگن: اینجا چی کار میکنی؟ یارو میگه: پس کجا چی کار کنم؟

- يارو میخواست غرق مناجات نشه ، جلیقه نجات تنش میکنه.

327- ت يارو تلویزیون میخره. فرداش میره مغازه طرف کنترلش پس میده میگه: داداش توی جعبه اش یه ماشین حساب بود گفتم بیام پس بدم ، آخه حروم خوری به ما نیامده.

228- به يارو میگن: دخترتو به کی دادی؟ يارو میگه: غریبه نیست ، دامادمه !

229- يارو را میبرند کلانتری. يارو میگه: واسه چی منو آوردید اینجا؟ بهش میگن: برای عرق خوری ! يارو میگه: ا دمتون گرم پس بریز بخوریم.

230- يارو سرشو بدون آب شامپو میزده میخواست بشوره. بهش میگن: چرا آب نمیزنی؟ يارو میگه: آخه رو شامپو نوشته بود برای موهای خشک !

 

321-به یارو میگن: بیا این عرقو بخور. یارو میخوره و بعد 10 دقیقه میگردش. بهش میگن: آب بود که خوردی. یارو میگه: دیگه دیر گفتید منو گرفته

322- یارو میره الکتریکی میگه: گلاب به رویتون ، لامپ دارید؟ یارو میگه: آره ولی چرا گلاب به رومون؟ یارو میگه: آخه برای توالت میخوام.

323-  یه روز یه یارو میره خونه رفیقش .وقتی میخواد بلند بشه بره رفیقش میگه: حالا که ظهره نهار رو بخور بعد برو. یارو میگه: باشه . نهار رو میخوره بلند میشه که بره رفیقش میگه: آخه با معده پر کجا میری ؟ یه چرت بزن بعد برو. یارو میگه: باشه .یه چرت میزنه بعد بلند میشه که بره رفیقش میگه: بشین یه دست تخته بزنیم بعد برو. میگه: باشه. یه دست تخته میزنه بعد بلند میشه بره رفیقش میگه: الان که شب شده شام رو بخور بعد برو. یارو میگه: باشه. شام رو میخوره بعد بلند میشه بره رفیقش میگه: این موقع شب کجا میخوای بری ؟ بخواب صبح برو. یارو میگه: باشه. میخوابد صبح بلند میشه بره رفیقش میگه: صبحانه چی؟ یارو میگه: نه دیگه مرسی زن و بچه تو ماشین منتظرند.

324- یارو میره جبه بعد از 2 روز برمیگرده. بهش میگن: چی شد اینقدر زود برگشتی؟ یارو میگه: بابا اونجا به قصد جون تفنگ بازی میکنند.

325- یارو میاد خونشون میفهمه بوی گاز میاد به زن و بچش میگه: کسی برق و روشن نکنه یهو جرقه میزنه و خونه منفجر میشه. من خودم کبریت دارم میرم شیر گاز و میبندم.  (اینهم برای کسانی که جوک را متوجه نشدند:   جمله ای که یارو میگه را ویرایش میکنم 

یارو میگه: اگر چراغ را روشن کنید ممکنه جرقه بزنه و آن موقع خونه منفجر میشه

جشن تولد 1               جشن تولد 2

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)